به گزارش تحریریه، تارنمای «النشره» لبنان نوشت: در مقایسهای که مراکز پژوهشی غرب میان وضعیت کنونی آمریکا و دشمنان آن با شرایط ۳۰ سال گذشته انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که فاصله چین و آمریکا کاهش یافته و حتی چین در برخی عرصههای اقتصادی از آمریکا پیشی گرفته است. اقتصاد چین در آستانه دستیابی به رتبه نخست اقتصاد جهان است. همزمان با رشد اقتصادی، قدرت نظامی پکن هم در حال افزایش است. در برابر قدرتیابی چین، نفوذ آمریکا در عرصه بینالمللی در حال فرسوده شدن و کاهش است.درواقع آمریکا برای تحمیل یکجانبهگرایی بر جنگها تکیه کرد. این در حالی است که چین با آرامش اقتصاد خود را قوی کرد.
رح و برنامه واشنگتن مبنی بر تک قطبی بودن جهان به دلیل شکستهای پی در پی در عرصههای بین المللی با شکست روبرو شده است و تحولات داخلی آمریکا و آنچه برای اقتصاد و دلار این کشور رخ میدهد برای کاخ سفید بسیارخطرناک است.
تارنمای النشره افزود: کارشناسان معتقدند که شکست و فرسودگی آمریکا به این دلیل است که این کشور خود را وارد جنگهایی علیه کشورهای مختلف از جمله افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، یمن و ... کرد.
درواقع آمریکا برای تحمیل یکجانبهگرایی بر جنگها تکیه کرد. این در حالی است که چین با آرامش اقتصاد خود را قوی کرد.
در بخشی از این گزارش میخوانیم: هنگامی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق، آمریکا در حال قدرتنمایی بود روسیه به عنوان میراث دار آن ابرقدرت، کشور فقیری بود که به مسائل منطقهای و بینالمللی توجهی نداشت و تنها بر روی مسائل داخلی تکیه کرده بود. حتی این کشور برای جلوگیری از خشم آمریکا از حق وتوی خود در سازمان ملل استفاده چندانی نکرد. در نتیجه فروپاشی شوروی و ناتوانی روسیه بود که آمریکا به عنوان یک کشور بدون رقیب در عرصه بینالمللی ظاهر شد.
به نوشته النشره، در نتیجه شعلههای جنگی که رهبران آمریکا تحت عنوان «بهار عربی» در منطقه خاورمیانه از جمله لیبی، عراق، یمن و سوریه بر افروختند، زمینه برای روسیه فراهم شد تا از درهای سوریه به راحتی وارد عرصه عمل شود. روسیه در جنگ سوریه، ترس را کنار گذاشت و در عرصه نظامی علیه تروریسم مورد حمایت آمریکا وارد عمل شد. در عرصه سیاسی هم روسیه با همکاری ایران و ترکیه از طریق مذاکرات آستانه مانع از این شد که آمریکا و کشورهای اروپایی بتواند از طریق مذاکرات ژنو درباره آینده سیاسی سوریه تصمیم بگیرند.
آمریکا اکنون به چین به عنوان یک دشمن راهبردی بزرگ و به روسیه به عنوان یک دشمن نظامی بزرگ و به ایران و محور مقاومت به عنوان یک دشمن مقاوم و خطرناک برای سیاستهای آمریکا در خاورمیانه نگاه میکند. در چنین شرایطی، آمریکا در آغاز دهه سوم قرن ۲۱ خود را در برابر دو دشمن به نام روسیه و چین میبیند که این کشور را تحت فشار قرار می دهند. از طرف دیگر ایران و محور مقاومت و سنگر مرکزی آن در سوریه با سیاستهای آمریکا مقابله میکنند و سیاست مستقل ملی به دور از وابستگی به آمریکا و سرفرود آوردن در برابر دستورهای آن را در پیش گرفتهاند. این وضیعت بینالمللی جدید، آمریکا را مجبور کرده است که در سیاست خود درباره جهان بازنگری کند. اکنون آنچه آمریکایی ها را به خود مشغول کرده این است که چگونه از شکست بیشتر جلوگیری کنند.
در عرصه عملی آمریکا به چین به عنوان یک دشمن راهبردی بزرگ و به روسیه به عنوان یک دشمن نظامی بزرگ و به ایران و محور مقاومت به عنوان یک دشمن مقاوم و خطرناک برای سیاستهای آمریکا در خاورمیانه نگاه میکند. این موضوع آمریکا را مجبور کرده است برای مقابله با این خطرات اولویتهایی را برپایه ماهیت خطرات در نظر بگیرید که عبارتند از:
۱: کاهش تنشها در خاورمیانه و حل پروندهها از طریق سیاسی و استفاده حداقلی از قدرت نظامی با هدف فشار. زیرا آمریکا میداند که پیروزی نظامی ناممکن و فرسایش مداوم واشنگتن به نفع روسیه و چین است.
۲: انتقال تمرکز آمریکا از خاورمیانه به میدان خطرهای بزرگی که از جانب چین وجود دارد تا از این طریق خطوطی را برای محاصره چین ترسیم کند و فشارهای نظامی و سیاسی را به این کشور وارد سازد و چین به مسائلی مشغول گردد که مانع از این می شود پکن به روند پیشرفت اقتصادی، نظامی و قدرتیابی در فضای راهبردی خود ادامه دهد.
۳: تمرکز بر عملکرد روسیه در خاورمیانه، اروپا، شمال آفریقا تا مسیر نفوذ روسیه را ببندد و مانع از قدرتیابی بیشتر این کشور در جهان شود.
النشره در بخش پایانی گزارش خود آورد: آمریکا به مرحله خروج از خاورمیانه وارد شده است. دشمنان آن فرصت پیشرفت و کاهش فاصله خود با آمریکا پیدا کردهاند. از این رو، درخواست هایی که از آمریکا میخواهند بیشتر در منطقه حضور داشته باشد خنده آور است. مشخص است که آنها درک درستی از حال و روز آمریکا و راهبرد جدید این کشور که از شکستهای واشنگتن در منطقه ناشی شده، ندارند.
محور مقابل آمریکا که از ماهیت مرحله کنونی آگاهی دارند در تصمیم گیری ها شتاب نمی کنند و در رفتارها و تدبیرهای خود هیاهیو نمی کنند و زمان هم به سود آنها در حال سپری شدن است.
پایان/
نظر شما