زن و شوهری جوان به اسم "مارتا" و "شان" در انتظار فرزند اول خود هستند. در شبی که قرار است مارتا به درخواست خودش در منزل زایمان کند، مامای مورد اعتماد آنها عوض شده و مامای دیگری به اسم "اوا" جایگزین می شود. اوا در هنگام وضع حمل مارتا متوجه می شود که نوزاد مشکل ضربان قلب دارد ولی به شان می گوید مشکلی نبوده و زایمان انجام می شود. لحظاتی پس از زایمان نوزاد دچار مشکل تنفسی شده و می میرد. همین مساله موجب می شود مسیر زندگی زوج جوان تغییر کند...
سالهاست در هالیوود فیلمهایی با محوریت زنان ساخته می شود. محور پیرنگ حول یک زن شکل گرفته و اساس سیر تحولی داستان، سیر تحولی شخصیت یک زن است. در این میان افکار فمینیستی در اکثر این فیلمها خصوصا از دهه 90 میلادی تا سالهای اخیر بشدت جریان دارد؛ که فیلم "تکه های یک زن" از این دست فیلمها است.
در سکانس ابتدایی، فیلمساز از تضادهای بنیادین بین مارتا و شان با مادر مارتا پرده برداری می کند. اما پس از مرگ نوزاد، تضادی که تا مدتها برای کل شخصیت ها مشخص نبود، کم کم آشکار می شود. گویی مرگ نوزاد متولد شده بادی مساعد است تا آتش اختلافات از زیر خاکستر تفاهم ظاهری، شعله ور شده و کم کم زندگی زوج جوان را دچار تغییر بنیادین کند.
پس از مرگ نوزاد، شان و مادر مارتا سعی دارند در یک دادگاه بر علیه اوا شکایت کرده و او را مقصر اصلی مرگ نشان داده و غرامت بگیرند. ولی مارتا به این مساله راغب نیست و تمام تلاش خود را می کند تا نوزاد و مرگ او را به طور کامل فراموش کند.
زمانی که آتش اختلافات بین شخصیت ها شعله ور می شود اصل و اساس اختلاف ها مشخص شده و در این میان است که فیلمساز تفکرات فمینیستی را مبنای اختلافات بین شخصیت ها قرار می دهد. در ابتدای فیلم ما تصور میکنیم که شان در کنار مارتا با مادر مارتا اختلاف دارد. ولی رفته رفته مشخص میشود این شان است که موجب اختلاف بین مارتا و مادرش شده است.
در همان اوایل، فیلمساز کدهایی به بیننده می دهد مبنی بر مشکلات شخصیتی شان؛ مثلا اینکه شان در گذشته معتاد بوده است.
مارتا پس از مرگ نوزاد دچار تغییرات روحی خاصی شده ولی فیلمساز به گونه ای شان را نشان می دهد که نمی تواند این مساله را تحمل کند. مارتا به شان کم محلی میکند و همین مسئله موجب می شود شان کم کم به سمت اعتیاد بازگشته و در کنار آن به مارتا نیز خیانت می کند.
جالب است که فیلمساز به هیچ عنوان مارتا را مقصر ندانسته و مقصر اصلی را شان معرفی می کند.
مارتا تصمیم میگیرد که جسد نوزاد را برای تحقیقات به دانشگاه بدهد که موجب اختلاف شدید میان مارتا و مادرش میشود. اما اختلاف اصلی میان آن دو مساله دادگاه است. مارتا هیچ علاقهای به مساله شکایت و دادگاه ندارد و به اصرار مادر مارتا و شان است که دادگاه قرار است برگزار شود.
اما مادر مارتا و شان دو هدف مجزا دارند؛ شان بخاطر گرفتن غرامت و مادر بخاطر خود مارتا می خواهد دادگاه برگزار شود.
در یکی از سکانس ها مارتا که با مادرش سر موضوع دادگاه به اختلاف خورده به مادرش میگوید "تو فقط بخاطر حرف مردم می خواهی این دادگاه را پیروز شوی ولی نظر مردم اهمیتی ندارد. این جریان راجع به خودم و بدن خودم هست". اما مادر به او میگوید "من به خاطر تو می خواهم این دادگاه برگزار شود".
همچنین در این سکانس مهم مشخص میشود که مادر مارتا یک فمینیست قهار است و میخواهد از دختر خود هم یک فمینیسم بسیار بزرگ بسازد. مادر به مارتا می گوید "من نتوانستم به تو یاد بدم که سر پای خودت بایستی و از حق خودت دفاع کنی، ولی مادرم این را به من یاد داد" سپس ماجرای خودش و مادر فقیرش را برای مارتا تعریف می کند و به مارتا می گوید که چگونه مادرش توانسته کاری کند که او روی پاهایش بایستد.
در انتهای این سکانس مادر به سراغ شان می رود و با دادن مبلغی پول به شان از او می خواهد که از زندگی مارتا خارج شود؛ شان نیز به سرعت پول را قبول کرده و از زندگی مارتا خارج می شود.
پس از خروج شان از زندگی مارتا، ناگهان مارتا متحول شده و تصمیم می گیرد که روی پای خودش بایستد.
جالب است که فیلمساز در تخریب مردها صرفا به این مساله بسنده نمی کند. در سکانسهایی از فیلم مارتا تصمیم می گیرد تا دانه های سیب را لای دستمال گذاشته، تا آنها جوانه زده و رشد کنند. بعد از خروج شان و تحولات ناگهانی اواخر فیلم، مارتا به سراغ دانه ها رفته و جوانه زدن آنها را مشاهده می کند. در آخر هم فیلم به درخت سیب و دختری که روی آن نشسته ختم می شود. در اینجاست که فیلمساز اوج تفکرات فمینیستی و جنس برتر بودن زن را می خواهد القا کند و بگوید که برای به دنیا آمدن نوزاد و مادر شدن، زن نیازی به ازدواج و شوهر ندارد.
"تکه های یک زن" همانند بسیاری از فیلم های با تفکر فمینیستی مبنای بدبختی زنها را مردها قرار داده و سعی دارد القا کند زمانی که مردها از زندگی زنها خارج میشوند آنها زندگی سالم و راحتی را به دست می آورند.
پایان/
نظر شما