به گزارش تحریریه،‌ دهه ٩٠ میلادی دوران استقرار صنایع و شرکتهای موج سومی به جای شرکتهای موج دومی بود صنایع موج دومی باید ورشکست می شدند و از بازار اخراج می شدند اما صنایع و شرکتهای موج دومی را تقریبا به سه برابر قیمت به مردم در بورس فروختند ارزش بازار سهام آمریکا در دهه نود ٣ برابر شد در سال ٢٠٠١ بازار بورس فروپاشید 

علت فروپاشی چه بود؟ 

هزینه تعطیل کردن صنایع و شرکتهای موج دومی را یا باید مالکین این شرکتها می دادند و یا خریداران سهام جدید این شرکتها، آنچه اتفاق افتاد مالکین با سه برابر کردن ارزش سهام این شرکتها آن را به سهامداران جدید فروختند هزینه انتقال از تکنولوژی موج دوم به سوم را سهامداران جدید پرداخت کردند 

فروپاشی سال ٢٠٠٨ چرا اتفاق افتاد؟
‌
 از سال ٢٠٠١ تا ٢٠٠٨ جهانی شدن اقتصاد اتفاق افتاد و صنایع و شرکتهای غیر رقابتی در آمریکا و اروپا، یا صریح تر صنایع و شرکت‌هایی که با جهانی شدن، غیر رقابتی شده بودند مجددا در بورس ارزش سهام آنها باد شد و به سهامداران جدید فروخته شدند و سپس ارزش سهام باد کرده شد هیچ؛ اسم اش را گذاشتند فروپاشی سال ٢٠٠٨

در واقع شما می گویید زیان را باید کسی پرداخت می کرد یا مالکین یا سهامداران جدید؟ 

 بله و این زیان را کمپانی ها پرداخت نکردند بورس پرداخت کرد از دید اقتصاد کلان فرقی نمی کرد اگر کمپانی ها هم پرداخت می کردند فروپاشی می شد منتهی به شکل دیگر . اگر کمپانی ها پرداخت می کردند بخش تولید ورشکست می شد و مردم عادی ثروتمند ، اینجا فقط هرم وارونه شد این یک انتخاب بود زیان را از کمپانی ها به سهامداران تازه پا منتقل کردند 

وضعیت را در دوران بایدن چگونه می بینید؟ 

 از سال ٢٠٠٨ تا کنون دوران استقرار بانکداری جهانی است در این فاصله بانکهای بزرگ ، بانکهای ملی را از اقتصاد جهان به میزان ٩٠ درصد حذف کردند و در دوران بایدن  صنایع و شرکت‌هایی که با جهانی سازی مالی دیگر توان رقابت ندارند باید از اقتصاد جهان حذف شوند ؛ لذا یک فروپاشی دیگر در راه است البته این فروپاشی اصلاح ساختار اقتصاد جهانی است که خود را با حهانی سازی مالی تطبیق می دهد ، آخرین شب نظام سرمایه داری فرا نرسیده است یک اصلاح ساختار در پیش است.

محمد حسین ادیب

پایان/