به گزرش تحریریه، کشاورزی به معنای اعم آن شامل کشاورزی، باغداری، دامداری، شیلات و غیره از بخش های بسیار مهم اقتصادی است که در کشورهای پیشرفته دنیا به عنوان پیشران بخش اقتصادی آن کشورها به شمار می رود. متاسفانه علیرغم اینکه کشاورزی در اوایل انقلاب در اقتصاد کشور و برنامه های توسعه کشور، نقش مهمی و برجسته ای داشت، ولی بعد از دهه 70 به بعد، علیرغم ظرفیت های فراوان کشور نتوانست نقش خود را در اقتصاد بخوبی ایفا کند. در این باره گفتگویی تفصیلی با دکتر حمیدرضا مقصودی «استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه قم» انجام دادیم.
گفتگوی تفصیلی با دکتر حمیدرضا مقصودی به قرار تقدیم خوانندگان موسسه مطالعاتی تحریریه می شود:
تحریریه: آقای دکتر مقصودی، یکی از بخش هایی که می تواند در توسعه و رشد اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی ایفا کند، بخش کشاورزی است. تحلیل و ارزیابی جنابعالی از وضعیت موجود کشاورزی در اقتصاد کشور چیست؟
مقصودی: متاسفانه کشاورزی به معنای اعم آن شامل باغبانی، دامداری، شیلات و غیره در حال حاضر هیچ جایگاهی در مباحث برنامه ریزی و سیاستگذاری اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران ندارد و واقعیت این است که تئوری توسعه کشاورزی در ایران، زینت المجالس است و در این باره فقط شعار داده می شود. این در حالی است که در عمل و واقعیت کشاورزی، مهمترین رکن اقتصادی در هر کشوری است. در کشور ما اگر توجهی به کشاورزی شده است، از مجرای صنعت و صنایع تبدیلی غذایی بوده است. یعنی از نگاه توسعه صنعتی به کشاورز و کشاورزی نگاه شده است. وضعیت موجود در کشاورزی به گونه است که برای توسعه کشاورزی در کشور، تکنولوژی های صنعتی خریداری شده و سوار می شود بدون اینکه نظام بومی کشاورزی در نظر گرفته شود. یعنی متاسفانه کشاورزی بماهو کشاورزی در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های دانشگاهی و غیر دانشگاهی بدان توجه نشده و این موضوع بشدت مغفول مانده است. این در حالی است که در واقعیت حیات و زندگی و معیشت مردم به کشاورزی است و این واقعیت غیر قابل انکار است و این مساله را سیاستمداران نمی توانند انکار کنند و چون اهمیت کشاورزی غیر قابل انکار است، در عمل آن را تبدیل به شعار می کنند و شعار می دهند که کشاورزی باید رشد و توسعه یابد ولی در عمل تعامل شان با کشاورزی جور دیگری است. اگر تعاملی که این افراد با شهرک های کشاورزی دارند با کشاورزی نه با رویکرد صنعتی آن داشته باشند اقتصاد کشور وضع کاملا متفاوتی پیدا خواهد کرد.
تحریریه: تحلیل و ارزیابی شما از کشاورزی قبل از انقلاب و بعد انقلاب اسلامی چیست؟ و چرا ما نتوانستیم بعد از انقلاب اسلامی، نقش کشاورزی را در اقتصاد کشور برجسته کنیم؟
مقصودی: ما کشوری بودیم که قبل از انقلاب سفید در کشاورزی کاملا خودکفا و صادرکننده بودیم ولی از دهه 40 و پس از اصلاحات ارضی وارد کننده محصولات کشاورزی شدیم. خیلی از تولیدات بخش کشاورزی و دامداری متوقف شده و از بین رفته است. ما تکنولوژی هایی داشتیم که صفر تا صد آن متعلق به خودمان بوده است مثل تکنولوژی های مرتبط با آرد و آسیاب که همگی بومی بوده ولی دیگر چنین تکنولوژی هایی وجود ندارد. همه اینها ذیل توسعه کشاورزی با رویکرد کارخانه داری و صنعت از بین رفته است.
وقتی که توسعه کشاورزی با نگاه نظام بومی تغییر می کند و نگاه صنعتی و کارخانه داری بر نظام کشاورزی بومی سیطره می یابد، نظام توزیع مواهب نیز به هم می ریزد. در موضوعات توسعه کشاورزی، مواهب اصلی در دست کشاورزی نیست بلکه در دست صنعتگر است و صنعت ما نیز بشدت تقلیدی است لذا از موهبت کشاورزی چیزی به کشاورزان نمی رسد حتی صنعتگران بومی هم چیز عایدشان نمی شود. لذا رفته رفته از دهه 40 تا الان کشاورزی ما از حالت کاملا بومی تبدیل به کشاورزی کاملا وارداتی شده است و نهایتا عرصه های زمین و نیروی کار مربوط به خودمان است و در سایر مسائل کشاورزی کاملا وابسته هستیم. حتی جوری شده است که در آکادمی ها و دانشگاه ها نیز توسعه اقتصادی کشاورزی ناظر به خود کشاورزی نیست بلکه نگاه صنعتی به کشاورزی غلبه دارد.
نکته دیگر نیز آن است که کشاورزان ما سواد کافی برای کشاورزی با نگاه بومی نداشته و سواد بومی کشاورزی 300 سال خیلی بیشتر از الان بوده است که این سواد بومی کشاورزی از 150 سال پیش در کشور به تدریج تخریب شد و این بخاطر تحقیری بود که نظام صنعتی بر کشاورزی تحمیل کرد. الان کشاورزی ما جوری است که نظام تعاملش با زمین را نظام توسعه صنعتی طراحی می کند. الان نوع تعامل با نهاده های کشاورزی مثل بذر را نظام توسعه صنعتی تعیین و طراحی می کند. این در حالی است که ما در طول تمدن در بخش های مختلف کشاورزی و دامداری مستقل و خودکفا بوده و روی پای خودمان ایستاده بودیم و به جایی هم وابستگی نداشتیم ولی الان وضعیت جور دیگری است.
تحریریه: یکی از درخشان ترین دوران کشاورزی بعد انقلاب اسلامی و در دهه 60 بوده است که تحولات عظیمی در کشاورزی ما اتفاق افتاد و گفتمان غالب در توسعه اقتصادی، کشاورزی بوده است. به نظر جنابعالی چرا در دهه 60 شاهد افزایش توجه به کشاورزی بوده ایم و این مساله به خواسته مردم و گفتمان عمومی تبدیل شده بود و چرا این گفتمان غالب ادامه پیدا نکرد؟
مقصودی: در دهه 60 عملا دو وزارت مربوط به کشاورزی داشتیم یکی خود وزارت کشاورزی و دیگر وزارت جهاد سازندگی و حتی وزارت نیرو نیز خودش را تا حد زیادی ملزم می دید تا به کمک کشاورزی بیاید. همه این نهادها برای کشاورزی کار می کردند و همه در خدمت کشاورزی بودند. همچنین اقتصاددانان دهه 60 به مساله رشد و توسعه کشاورزی با رویکرد فرهنگی و ارزشی نگاه می کردند و این مساله را می توان در انعکاس کشاورزی در اسکناس های اول انقلاب مشاهده کرد برای نمونه در اسکناس های 20 تومانی آن زمان، کشاورزی سهم بسزایی داشت و کل ماجرای روی آن مربوط به کشاورزی بود. آن زمان کشاورزی بماهو کشاورزی خود ارزش بود و نکته جالب اینکه این رزمندگان کشاورز بودند که جنگ تحمیلی را اداره می کردند و علت اینکه اکثر عملیات های ما در جنگ در فصل زمستان انجام می شد آن بود که کشاورزان آن زمان زراعت نداشتند و می توانستند در جنگ حضور یابند. در نتیجه باید دهه 60 را به طور کلی از تاریخ 150 ساله اخیر جدا کنیم و ماجرای دهه 60 چیز دیگری است و این بخاطر آن روحیه جهادی و انقلابی بوده است که کل ماجرا و معادلات را عوض کرد.
در دهه 70 با شیوع تفکرات و اندیشه لیبرالیسم در کشور دکترین راهبردی دهه 60 که مبتنی بر کشاورزی و آبخیزداری بود تحت الشعاع قرار گرفت و این بخاطر ظهور جریان نئولیبرالیسمی بود که بعد از انقلاب بوجود آمد و داعیه انقلاب اسلامی نیز داشت و این مساله بسیار خطرناک بود زیرا که تحت لواء جمهوری اسلامی به کارشان ادامه می دادند و این تصویر به وجود آمد که نگاه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی همین است. در دهه 70 شعار سازندگی بسیار برجسته شد که این شعار مبتنی بر کارخانه داری صنعتی و تولید انبوه صنعتی تقلیدی و وابستگی به خارج کشور و بیگانگان بود. یکی از مسائلی که در این راستا در دهه 70 مطرح شد، سدسازی بی رویه بوده است که این مساله باعث اضمحلال کشاورزی شد. در نتیجه به طور کلی کشاورزی در کشور در حاشیه رفت. گرچه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در برخی اقلام کشاورزی در بعضی سالها مثل گندم با خودکفایی همراه بوده است ولی دکترین عوض نشد و هم اکنون هم همان جریان نئولیبرالی اقتصاد بر کشور به خصوص در بخش کشاورزی حاکم است.
تحریریه: راهکارهای رشد و پیشرفت کشاورزی در وضعیت موجود کشور چیست؟
مقصودی: مهمترین راهکار برای رشد و پیشرفت کشاورزی در کشور، توجه به کشاورزی بماهو کشاورزی است و باید نگاه به کشاورزی تحت لوای بوم، فرهنگ و نظام اعتقادی باشد و همچنین باید مالکیت را منبعث از نظام تمدنی یعنی نظام مالکیت خرد طراحی کرد. کارهای دیگری که باید در حال حاضر و در وضعیت کنونی انجام شود، افزایش سطح زیر کشت و افزایش مالکیت ها و رها کردن قرق های بی مورد منابع طبیعی است. نکته اساسی درباره افزایش زیر سطح این است که خوشبختانه در دو سه سال اخیر سال های پربارانی داشتیم و باید تا می توانستیم کشاورزی کنیم و تولید محصولات کشاورزی خود را افزایش می دادیم و الان هم باید این رویه انجام شود و نباید گوش به افراد نئولبیرالی بدهیم که معتقدند چون در کشور بحران آب وجود دارد، باید کشاورزی را متوقف کنیم.
این مساله بخصوص در وضعیت کرونایی کشور بسیار حائز اهمیت است. در این وضعیت 88 کشور دنیا اعلام کرده اند که بخاطر شرایط کرونا، صادرات و واردات خود را متوقف کرده اند. حتی پاکستان و هند هم اعلام کرده اند صادرات برنج خود را متوقف می کنند. در این فضا و موقعیت که مواد غذایی به کشور بسختی وارد می شود بهترین راه این است که سطح زیر کشت محصولات غذایی را تا آنجا که ممکن است افزایش دهیم.
تحریریه: ممنون از فرصتی که در اختیار تحریریه قرار دادید.
مقصودی: بنده هم از شما تشکر می کنم.
پایان/
نظر شما