تهران - تحریریه - سالهاست که مرغ جناب نوبخت برای احقاق حقوق فرهنگیان همچنان یک پا دارد و کسی جلودار برنامه های اختراعی ایشان نیست.
شوربختانه مجلس و دیگر نهادهای نظارتی از دیوان محاسبات گرفته تا سازمان بازرسی کل کشور یا دیوان عدالت اداری نیز ظاهرا،حریف او نشده، ریش و قیچی را با هم به وی سپرده اند تا تنها خواست ایشان در باره حقوق بگیران و بازنشستگان بر کرسی اجرا بنشیند.
رویکرد سلیقه ای و قیچی شده از مصوبات مجلس از جمله ماده 64 قانون جدید مدیریت خدمات کشوری، ماده 30 از برنامه پنج ساله ششم توسعه، بندهای "الف" و "ب" تبصره 12 از ماده واحده قانون بودجه سال 1399 موجب شده است آنگونه که باید و شاید حق به حقدار نرسد.
"اجتهاد" در برابر "نص" آن هم از سوی کسی مثل جناب نوبخت که سالها مدیریت بر دخل و خرج این کشور را در اختیار دارد موجب شده است تا:
1- حداقل یکصد و ده هزار نفری از بازنشستگان کشوری درطی دو سال متوالی از افزایش مربوط به همان چندر غاز همسان سازی هم محروم شوند.
2- برغم تبصره 2 " آیین نامه اجرایی بندهای الف و ب تبصره 12 قانون بودجه سال 1399"، تمامی بازنشستگان مشمول نظام پرداخت اعضای غیر هیات علمی دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی وابسته به وزارت علوم نیز از افزایش مربرط به همسان سازی حقوق، بی نصیب مانده اند.
3- حذف بازنشستگان از افزایش 50 درصدی در امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری در اسفند 98، شکاف میان دریافتی بازنشستگان و شاغلان را به بیش از دو برابر افزایش داده است تا در عمل همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان به یک رویای دست نیافتنی مبدل شود.
4- بی نصیب ماندن بیش از 800 هزار معلم و عوامل اجرایی مدارس از مزایای کامل ناشی از افزایش 50 درصدی در امتیازات فصل دهم با نام رتبه بندی به بهانه پیش بینی نشدن فوق العاده ویژه در احکام کارگزینی آنان.
تقلیل دادن تکلیف قانونی ذکر شده در ماده 30 قانون پنج ساله برنامه ششم با عبارت "رفع تبعیض و متناسب سازی در برخوداری از امکانات دستگاه های محل خدمت بین شاغلان و بازنشستگان یا مستمری بگیران" تنها به یک توصیه بی خاصیت در "تبصره 2 ذیل ماده 7 ضوابط اجرایی قانون بودجه سال 1399"
در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که جناب نوبخت نیک می دانند وقتی براساس برخی از مطالعات موجود در حوزه معیشت خانوار ،خط فقر در اردبیهشت 98 ،برای یک خانوار 4نفره، 8 میلیون تومان اعلام می شود و یا قیمت ارابه مرگی با نام پراید در ایران به مرز 100 میلیون نزدیک می شود، تلاش برای ترمیم یا همسان سازی حقوق یا نجات 2/5 میلیون بازنشسته کشوری با میانگین دریافتی 3/4میلیون تومانی ، مصداق سعی بی حاصل یا آب در هاون کوبیدن است.
اما ایکاش در این میانه، تبعیض از میان برمی خاست تا قدری از این آلام ناخواسته کاسته می شد.
بازنشسته ای که امروز علاوه بر خود، "مادر خرج " چند جوان تحصیکرده جویای کار نیز هست که شوربختانه از آقازادگی جز فقر و بیکاری چیزی به ارث نبرده اند.
پایان/
نظر شما