۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۰
نقش طبقه بیکار در تغییرات

گروه سنی ۱۵ تا ۲۶ ساله بیکار در «بهار عربی» نقش‌آفرین بودند. این در حالی است که جمعیت بیکار در میان زنان تحصیل کرده ایران بالای ۷۰ درصد است.

اکنون به دلایل گوناگون داده‌های رسمی ما می‌گوید نرخ بیکاری رسما اعلام شده زیر ۱۰ درصد است. اگر چنین چیزی واقعیت داشت با توجه به نرخ طبیعی بیکاری ۸.۵ درصدی نشان می‌داد ما در شرایط اشتغال کامل نیروی انسانی به سر می‌بریم، اما بسیار تلخ است و حیرت آور است و نمی دانیم که باید بخندیم یا گریه کنیم که در ماه اخیر نرخ رسمی بیکاری اعلام شده گاهی اوقات از نرخ طبیعی بیکاری هم کمتر بوده است. یعنی ما ماورای اشتغال کامل هستیم. در حالی که از بیرون که نگاه می‌کنیم می‌بینیم در ۳۰ ساله گذشته همواره نزدیک به دو، سوم جمعیت در سنین فعالیت ایران هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. درست مانند ماجرای صادرات غیر نفتی است، گویی از خودفریبی لذت می‌بریم! در رابطه با نرخ اشتغال و بیکاری هم گویی دچار چنین عارضه‌ای هستیم.


نزدیک به دو، سوم جمعیت در سنین فعالیت ما هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. آنها که موازین اصولی حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی را در شرایط پیچیده و منطقه به غایت پرچالش ما می‌فهمند، باید از این مسئله عبرت بگیرند.

وقتی ماجرای بهار عربی پدیدار شد، تمام دنیا حداکثر ظرفیت دانایی خود را برای شناسایی آن به کار گرفت. یکی از یافته‌های آن مطالعات این بود که گفتند پرچمدار این تحولات سریع و فراگیر در کشورهای عربی گروه جمعیتی خاصی بودند که مخفف انگلیسی آن «ان. ای. ای. تی.» که اصطلاحا به آن «گروه سنی نیت» می‌گویند. گروه سنی ۱۵ تا ۲۶ ساله که هیچ ردی از آنها در نظام داده‌های ملی وجود ندارد، نه شاغلند و نه در حال تحصیلند و نه در حال مهارت آموزی هستند؛ یعنی در اوج شکوفایی توانایی ذهنی و جسمی‌شان، هیچ ردی از آنها در فعالیتی که خیری برای جامعه وجود داشته باشد وجود ندارد.

تمام مطالعه‌های کلیدی اقتصاد سیاسی که ارزیابی‌های خود را از تجربه بهار عربی مطرح کرده بودند عنوان کردند که کلیددار آن ماجراها این گروه سنی از جمعیت بودند. بعد با اصرار و پافشاری تعدادی از کارشناسان دلسوز و با شرافت ما در وزارت کار بالاخره، حدود دو سال پیش گزارش ملی در این زمینه منتشر شد که یکی از زنگ‌های خطری که اهل تحلیل با توجه به این گزارش به آن رسیده‌اند این بود که وزن جمعیتی این گروه در ایران جزء بالاترین‌ها در دنیاست.

در گزارش وزارت کار گفته شده بود ۷۰ درصد جمعیت ایرانی این گروه خانم هستند. آیا از این دریچه می‌توان به تحولات اخیر ایران نگاه کرد. در مرزهای دانش توسعه گفته می‌شود این یکی از کانون‌هایی است که باید نسبت به آن حساس بود. سهل انگاری راجع به آمارِ با کیفیت منتشر کردن در خصوص اشتغال و بیکاری، می‌تواند کشور را در معرض چه مخاطراتی قرار دهد و واقعا چقدر افراد باید سقوط کرده باشند که برای خودنمایی یا دیگر فریبی و خودفریبی، راه را برای اینکه دید واقع بینانه راجع به اشتغال پیدا کنیم باز نکند.

در آمریکا شش گونه آمارگیری برای درک میزان جمعیت شاغل و بیکار انجام می‌شود. تبلیغات می‌کنند که بیشتر از اینکه مشروعیت ساز باشد، مشروعیت سوز است؛ چرا که وقتی به هر خانواده‌ای مراجعه می کنید می بینید که چند عضو بیکار دارند، معلوم است که این حرف‌ها مانند پاشیدن نمک روی زخم خانواده‌هاست. این عملکردها مشروعیت نمی‌آورد.

گزارش مرکز پژوهش های مجلس نشان داد که این آمارها در ارتباط با میزان اشتغال و بیکاری ۱۱ ایراد جدی دارد که بر اساس آنها این داده‌ها هیچ کمکی برای فهم واقعیت به ما نمی‌کند و ما را از واقع بینی و فهم بایسته‌ها دور می‌کند. در دانش توسعه گفته می‌شود ما با تقدم امر سیاسی روبه رو هستیم. اهمیت مشارکت سیاسی از مشارکت اقتصادی نیز بیشتر است. در چنین شرایطی تحت هر عنوان و بهانه اگر باب احساس تعلق مردم به جامعه‌شان مسدود یا تا حدودی مسدود شود بدون تردید، خیانت بزرگ به کشور است.

برای اینکه هزینه‌ها و خطرات این نادیده گرفتن‌ها و سهل انگاری‌ها و خدای نکرده مسائل فراتر از آن را خوب درک کنید، گزارش مرکز پژوهش‌ها را ببینید که می‌گوید جمعیت بیکار در میان زنان تحصیل کرده ایران بالای ۷۰ درصد است. عزیزانی که می‌خواهند این کشور روی آرامش، عزت، ارتقاء کیفیت زندگی مردم، استقلال و ارتقای قدرت چانه زنی را در دنیا ببیند، آیا می‌توانند دلالت‌های این ارقام را بفهمند! چرا این مسئله جزء مسائل حیاتی ما نیست و رسانه‌های کلیدی ما در این رابطه مطلقا سکوت می‌کنند.

پایان/

۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۰
کد خبر: 29788

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 5 =