به گزارش تحریریه، کار کرد متفاوت احزاب در ایران و نداشتن پویایی لازم در عرصه های مختلف سیاسی واجتماعی و اقتصادی بعد از دو دهه تمرین و سعی و خطا ایجاب نمیکند موسسین و اعضای شوراهای مرکزی باز نگری جدی در احوالات حزب و تشکلات سیاسی خود داشته باشند.
اولین و قدیمی ترین حزب در ایران را میتوان حزب موتلفه دانست که با ساختاری خوب البته در قبل و دهه اول اتقلاب بود که با توجه به بافت کاملا سنتی و محکم میتوانست به تنهایی به برکت متدینین و انقلابیون خود در لایه های مختلف تصمیم گیری در عرصه های مختلف کشور نقش آفرینی نمودند.
در ادامه حیات پر برکت انقلاب اسلامی و ورود نیروهای متدین و انقلابی وعلاقمندی به فعالیت های سیاسی و اجتماعی و مقتضیات زمانه جریانات سیاسی وتشکلهای مردمی و انقلابی، روند توسعه ایی بخود گرفت و با حضور افراد شناسنامه دار و انقلابی احزاب یکی پس از دیگری با شناسایی افراد همفکر و همسو شروع به فعالیت و تشکیل هسته های مرکزی نمودند. هر چند یکی از اهداف مهم احزاب جذب مخاطبان همفکر و همنظر در سراسر کشور به کمک نیروهای جذب شده به ترویج نقطه نظرات و دیدگاههای خود است، ولی اختلاف نظر بصورت کلی و جزیی در دیدگاهها در بخشهای مختلف فکری، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی که ابتدا باعث بوجود آمدن جریانات سیاسی است ایجاد شده در پی اختلاف نظرها بعنوان یکی از عوامل مهم ایجاد جریانات جدید و تشکیل احزاب میباشد.
در حال حال حدود ۲۰۰ حزب قانونی در کشور موفق به اخذ پروانه فعالیت شده اند ( بیش از خیلی از کشورهای مترقی و پیشروی دمکراسی در جهان)، ولی آیا با توجه به توسعه فزاینده فضای سیاسی در کشور و ارتقاء سواد سیاسی و اجتماعی و سابقه فعالیت در سپهر سیاسی کشور توانسته اند به آن درجه از بلوغ، بینش و توان برسند که بتوانند بعنوان یک حزب سیاسی قوی و پویا در عرصه های مختلف خودنمایی و فعالیت نمایند وبتواند با حفظ استقلال تفکرات و باورهای خود را به کمک سمپادها و اعضای خود به دستگاه های حاکمیتی و ساختارهای اجرایی دیکته نمایند
"" قطعا خیر ""
بنابراین احزاب در ایران هنوز به آن پویایی و توان نرسیده اند و نمیشود توقع فعالیت حزبی مستقل مبتنی بر نظرات وتفکر موسسین داشت.آنچیزی که در ایران طی دهههای گذشته باب شده وجا افتاده اینست که تعداد اندکی احزاب که به لحاظ ساختاری، قدمت، توان اقتصادی و وجود افراد شناخته شده و تاثیر گذار در هر دو اردوگاه احزاب دیگر را بدنبال خود میکشانند و با تحمیل برنامه ها و دیدگاههای خود و در نتیجه کسب بیشتر کرسی ها سعی در تقویت پایگاه و ایضاء کسب قدرت سیاسی واجتماعی و اجرایی برای خود و تشکیلاتشان مینمایند.
بنابراین همیشه تعداد زیادی از احزاب دنبال رو تعداد قلیلی هستند که دانسته و ندانسته باعث قدرتمندتر شدن بیشتر همان احزاب و افراد تاثیر گذار ( پدرخوانده ها) شده اند. و از آنجائیکه ۹۵ درصد فعالیت احزاب و تشکلات معطوف به انتخابات است و احزاب به نیروهای خود همچون کارگران فصلی مینگرند و براساس عادت ۴۰ ساله بعداز انتخابات نیروهای وفا دار خود را به امان خدا رها نموده و فکر میکنند توانمندی، محبوبیت، و..باعث رای آوریشان شده ( البته فقط اصولگرایان دارای اینچنین تفکری هستند) نمیتوان انتظار بیشتری داشت.
پایان/
نظر شما