به محض اینکه جانت یلن، وزیر خزانه داری ایالات متحده سفر خود به چین را کامل کرد، گفت که او “در حال کار با چین در مورد ساختاربندی مجدد بدهی کشورهای فقیر” است، زیرا دو اقتصاد بزرگ جهان تعهدات مربوط به آنها را دارند. واشنگتن این بار با بیان چنین اظهاراتی به خصوص در شرایط بحران کنونی روابط آمریکا و چین به چه میاندیشد؟ آیا در اینجا شکافی وجود دارد یا به عبارت دقیق تر، مشکلات عمیق تری وجود دارد که فراتر از محدوده روابط دوجانبه است؟
کارشناسان اذعان دارند که این روابط، از جمله موارد دیگر، مستقیماً بر وضعیت نهادهای کلیدی مدیریت مالی جهانی، مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی (WB) تأثیر میگذارد. در جلسه بهار هیئت مدیره صندوق بینالمللی پول در آوریل ۲۰۲۳، توانایی صندوق برای ساختاربندی مجدد بدهیهای فقیرترین کشورها مورد انتقاد قرار گرفت، اما چین به خاطر این موضوع سرزنش شد. منطق اتهامات این بود که صندوق تنها در صورتی میتواند وام دهد که تضمینهایی برای «بازگرداندن فعالیت اقتصادی پایدار وام گیرنده» وجود داشته باشد و اگر بار بدهی کشور بیش از حد باشد، همه طلبکاران باید با رد و پرداخت متناسب با حجم بدهی دوجانبه موافقت کنند.
به طور سنتی، چنین تصمیماتی بین کشور وام گیرنده و باشگاه پاریس کشورهای طلبکار با هماهنگی صندوق بین المللی پول مذاکره میشد. اما در بیست سال گذشته، چین که عضو باشگاه پاریس نیست و تمایلی به اجرای قوانین طلبکاران غربی ندارد، به بزرگترین طلبکار رسمی فقیرترین کشورها تبدیل شده است. در نتیجه، صندوق بین المللی پول از تجدید ساختار بدهی فقیرترین کشورها بدون مشارکت چین امتناع میورزد، زیرا در این صورت، بخشی از تأمین مالی جدید صندوق به چین – در قالب پرداخت بدهی کشورهایی که خدمات بدهی خود را از سر گرفته اند، اختصاص مییابد. [۱]
مبارزه اصلی حول قواعد است. چین از صندوق بینالمللی پول میخواهد که قبل از تصمیمگیری در مورد بازسازی و رد کردن بدهیهای کشورها، برنامه اقدام صندوق را به آن نشان دهد تا خودش بفهمد که چگونه با این وامگیرنده بیشتر کار کند. صندوق بین المللی پول به نوبه خود اصرار دارد که چین قوانین خود را برای کار با وام گیرنده نشان دهد، در غیر این صورت صندوق خودش اقدام به تجدید ساختار خواهد کرد، در حالی که وام گیرنده میتواند یکجانبه بدهی چین را نکول کند.
یکی دیگر از جنبههای کلیدی مشکل این است که بحران بدهی و تجدید ساختار بخشی از بدهیهای جنوب جهانی به یکی از جهت گیریهای اصلی مبارزه دلار در برابر یوان تبدیل شده است. اگر این روند تحت دیکته ایالات متحده پیش برود، طبق همان طرحی که در سال ۱۹۹۸، زمانی که صندوق بین المللی پول به طور انبوه وامهای تثبیت کننده را به “ببرهای آسیایی” تقسیم کرد، و اگر وامهای تثبیت به دلار باشد، نقش یوان در گردش اقتصادی جهان به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. [۲] آنچه ظاهراً واشنگتن با تحمیل قوانین خود، روی آن حساب میکند.
البته باید توجه داشت که وامهای چینی با نرخ بهره پایین در واقع وام بین بانکهای مرکزی به یوان است و هدف پکن از این امر تشویق استفاده از پول چین در تجارت بین المللی است.
بنابراین، صندوق بین المللی پول، همانطور که اکونومیست در آستانه نشست یاد شده صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نوشت، “در دام رقابت چین و آمریکا افتاد.” [۳] در نتیجه، این منجر به بحران نهادهای سیستم برتون وودز میشود – ایالات متحده به نمایندگی از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی مجبور به مذاکره با چین در مورد قوانین وام دهی بین المللی هستند. پکن موضع منطقی و منسجمی اتخاذ میکند و درک میکند که در غیر این صورت خطر پرداخت وامهای دریافتی از چین به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی وجود خواهد داشت. خطرات در این بازی زیاد است: ایالات متحده میخواهد سیستم قدیمی را خطر فروپاشی حفظ کند و چین در تلاش است تا از آن دور شود. او در این تلاش تنها نیست. و این تنها “میدان نبرد” دلار نیست که سهم آن در تسویه حسابهای بین المللی سال به سال در حال کاهش است.
[۱] “Beat your own, so that strangers are afraid.” https://expert.ru/expert/2023/17/bey-svoikh-chtoby-chuzhiye-boyalis/
[۲] “China can de-dollarize South America and turn BRICS into a new UN. The scale of Chinese lending to other countries has grown so much that it has become a threat to the IMF and the World Bank.” https://www.business-gazeta.ru/article/592200
[۳] “Beat your own so that strangers are afraid.” https://expert.ru/expert/2023/17/bey-svoikh-chtoby-chuzhiye-boyalis/
* پژوهشگر ارشد در موسسه چین و آسیای مدرن آکادمی علوم روسیه
منبع: ایراس
پایان/
نظر شما