حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران خان سریعتر از اقتصاد پاکستان در حال فروپاشی است و این مسأله معنایی به همراه دارد. رهبران حزب با سرعت بیشتری در حال ترک خدمت هستند. گفته میشود ارتش پیام روشنی را به رهبران حزب داده است: یا از تحریک انصاف (و در برخی موارد به طور کلی از سیاست) خارج میشوید یا با خشم دولت مواجه خواهید شد. به نظر میرسد روحیه انقلابی رهبران حزب پس از چند روز زندان از بین رفته است. اکثر رهبران پس از زندان در نشستهای مطبوعاتی اعلام کرده اند که نه تنها از حزب تحریک انصاف بلکه از سیاست نیز خارج میشوند. آنچه در حزب تحریک انصاف در حال اتفاق است، بر عکس کردن سیاست قدیمی «حذف یک نفر» برای پیادهسازی چیزی است که اکنون میتوان آن را سیاست «حذف همه» نامید- سیاست اول برای حذف نفر اول حزب طراحی شده که نهایتاً منجر به فروریختن حزب میشد؛ همانطور که در مورد جنبش متحد قومی اتفاق افتاد، زمانی که الطاف حسین رهبر حزب «حذف» شد. سیاست دوم این است که تمام رهبران و کادر حزب را عملاً برکنار کرده و آن را فقط به «رهبر» حزب تقلیل داد؛ رهبری که به نوعی تنها مانده، دور انداخته شده و ناکارآمد است.
به طرز متناقضی، در حالی که سیاست «حذف همه» میتواند حزب تحریک انصاف را به یک پوسته خالی تبدیل کند، بدون سیاست «حذف یک نفر»، حزب در بازی باقی میماند زیرا تحریک انصاف پاکستان یعنی عمران خان. بسیاری از نامهای بزرگ مانند شیرین مزاری، علی زیدی، ملکه بخاری، و فواد چودری که از حزب و سیاست کنار رفتهاند، به تنهایی حتی قادر به پیروزی در انتخابات شورای محلی هم نیستند. تمام موفقیت سیاسی آنها به خاطر عمران خان بود. آنها خودشان به تنهایی رأی نیاوردند. آنچه عمران خان را متضرر میکند، از دست دادن افراد «انتخابپذیر» است (افرادی که شانس بالایی برای بردن انتخابات دارند)، افرادی که حوزههای انتخابی خود را دارند و اغلب برای کسب آراء اضافی برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی، وفاداری خود را تغییر میدهند. تلاشهایی در حال انجام است تا برخی از افراد «انتخاب پذیر» با حوزههای انتخابیه مشخص که از حزب خارج شده اند، به نسخه جدیدی از تحریک انصاف متصل شوند. گزارشها حاکی از آن است که جهانگیر تارین، سرمایهدار و دست راست سابق عمران خان در حال گرد هم آوردن این افراد است. ارتش به چنین نیروی سیاسی در پنجاب نیاز دارد تا در زمان برگزاری انتخابات اطمینان حاصل کند که حزب مسلم لیگ پاکستان به رهبری نواز شریف، به راحتی و بدون رقیب پیروز نشود.
خرد سیاسی متعارف در پاکستان این است که حتی پس از کنار گذاشتن اعضاء حزب که احتمال رأی بالا دارند، تحریک انصاف عمران خان همچنان موفق به کسب آراء خواهد شد، اما این آراء برای پیروزی در انتخابات کافی نخواهد بود. با این حال، ارتش نمی تواند سیاست خود را تنها بر اساس خرد متعارف استوار کند، زیرا در گذشته به طرز وحشتناکی اشتباه کرده است. هیچ کس هرگز انتظار نداشت که در انتخابات سال ۱۹۷۰ پاکستان شرقی، شیخ مجیب الرحمن آراء زیادی به دست آورد و اکثریت پارلمان را از آن خود کند. به همین ترتیب، همه فکر میکردند که عمران خان پس از از دست دادن رأی عدم اعتماد در آوریل ۲۰۲۲ به کلی از سیاست برکنار خواهد شد، اما چنین اتفاقی نیفتاد. به بیان ساده، ارتش پاکستان و شریک آن (ائتلاف حاکم) تا زمانی که عمران خان از نظر سیاسی کاملاً کنار نرود، ریسک برگزاری انتخابات را نخواهند کرد.
ارتش پاکستان از روی تجربه میداند که انتقال بانک رأی یا پایگاه حمایتی یک رهبر مردمی/پوپولیست به یک جناح یا به مدعیان بسیار دشوار است. پایگاه حمایتی در بهترین حالت میتواند کم شود. در گذشته، احزاب از سرکوبهای بدتر از آنچه تحریک انصاف با آن روبرو است، جان سالم به در بردهاند. پس از کودتای ۱۹۷۷، حزب مردم پاکستان بسیاری از رهبران ارشد خود را که نتوانستند شرایط موجود را تحمل کنند، از دست داد. اما بخش بزرگی از پایگاه حمایتی آن وفادار ماندند. به همین ترتیب، پس از کودتای ۱۹۹۹، حزب مسلم لیگ پاکستان (نواز) برچیده شد. اکثر رهبران ارشد و منتخبان، نواز شریف را کنار گذاشتند و نام حزب را به مسلم لیگ پاکستان (قائد اعظم) تغییر دادند. اما در هیچ یک از این دو مورد، پایگاه اصلی حمایتی یا محبوبیت رهبران آسیب ندید. این عامل مطمئناً در ذهن تشکیلات نظامی در حالی که در صدد از بین بردن حزب تریک انصاف هستند، تأثیر میگذارد.
یکی از مشکلات بزرگی که ارتش پاکستان دارد این است که هیچ کس در حزب تحریک انصاف وجود ندارد که بتواند جایگزین عمران خان شود. حزب تحریک انصاف بیشتر شبیه فرقه عمران خان است و نه چیز دیگر. هر ایده ای که ارتش ممکن است برای ایجاد گروههایی به رهبری برخی از رهبران ارشد مانند اسد عمر وزیر دارایی سابق یا شاه محمود قریشی وزیر خارجه سابق یا پرویز کاتاک وزیر دفاع سابق داشته باشد، بعید است که کارساز شود. این افراد میتوانند به حزب تحریک انصاف آسیب بزنند و برخی از حمایتهای مردمی آن را کاهش دهند، آنها نمی توانند جایگزین عمران خان شوند، زیرا طرفداران عمران خان هرگز آنها را نمی پذیرند. اما همین عامل از طرفی بزرگترین مزیت برای ارتش در برابر تحریک انصاف است. برخلاف حزب مسلم لیگ (نواز) و حزب مردم پاکستان که توانستند از حذف فیزیکی، تعلیق سیاسی، رد صلاحیت قضایی و تبعید رهبر اصلی خود جان سالم به در ببرند، حزب تحریک انصاف نمی تواند بدون عمران خان زنده بماند. از آنجا که دو حزب نامبرده و تقریباً هر حزب سیاسی دیگر در پاکستان یک شرکت خانوادگی و یک سلسله محسوب میشود، همیشه کسی وجود داشته که موفق شود ردای حزب را به ارث ببرد؛ اما در رابطه با تحریک انصاف اینطور نیست. حذف عمران خان از صحنه به معنای پایان فرقه او و از بین رفتن چالشی است که برای سلطه و برتری ارتش پاکستان به نمایش میگذارد. تا زمانی که عمران خان در صحنه باشد – چه در زندان، چه در تبعید و یا حتی بازنشستگی اجباری – برای ارتش پاکستان تهدید محسوب میشود.
اینکه عمران خان امروز محبوبترین شخصیت سیاسی در پاکستان است غیرقابل انکار است. اگر واقعاً پس از حملات به تأسیسات نظامی و بناهای یادبود، به محبوبیت او آسیب جدی و جبران ناپذیری وارد شده بود، ارتش پاکستان و ائتلاف حاکم هیچ مشکلی برای برگزاری انتخابات عمومی نداشتند. اینکه ارتش در حال حاضر ریسک انتخابات را نمیپذیرد دلیلی بر این است که میداند در رابطه با عمران خان به مشکل خواهد خورد. حتی بدون حضور اعضاء حزب تحریک انصاف که احتمال رأی بالا دارند، این احتمال وجود دارد که عمران خان بتواند شیخ مجیب الرحمن یا حتی ذوالفقار علی بوتوی دیگری بشود. هرچقدرهم شانس این رخداد بسیار کم به نظر برسد، کسی نمیخواهد حتی آن را امتحان کند. این بدان معناست که هم عمران خان و هم تحریک انصاف باید بروند.
سرکوب تحریک انصاف و عمران خان در روزها و هفتههای آینده احتمالا تشدید و حزب تحقیر، برچیده و نابود خواهد شد. عمران خان قبل از اینکه به کلی توسط ارتش کنارگذاشته شود، روزهای بسیار سختی در پیش خواهد داشت. تنها زمانی که این امر محقق شود، انتخابات برگزار خواهد شد.
* بنیاد تحقیقات آبزرور هند
مترجم: سها نوروزی
منبع: ایراس
پایان/
نظر شما