معادلات کم کم روشن می شود

همه چیز در روابط بین الملل به معادلات قدرت میان کشورها و همچنین منافع مشترک فیما بین کشورهای مختلف مرتبط است.

به گزارش تحریریه، در جهان امروزی کشوری که اقتدار تامین امنیت خود و دفاع از منافع ملی خود را نداشته باشد، عملا نابود است.

در این راستا مثلا می توان به کشورهای اروپایی اشاره داشت که پس از شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین عملا به مستعمره های آمریکایی که مردمانشان حاکمی از میان خود دارند تبدیل شده اند.

این کشورها چون توان دفاع از خود و تامین امنیت خود را ندارند مجبور هستند زیر بار هردستوری که از طرف آمریکایی ها صادر می شود بروند حتی اگر این دستورات امنیت ملی آنها را تامین نکند.

به عنوان مثال می گویم همین یک سال پیش فقط آلمان چیزی حدود ۲۳۰ ملیارد دلار سوبسیت برای ثابت نگه داشتن قیمت انرژی هزینه کرده در حالی که اگر به دلیل سرسپردگی به آمریکا نبود احتمالا می توانست انرژی مورد نیاز شهروندان خود را مانند قبل از روسیه تامین کند و این هزینه ها را بابت رفاه مردم خود هزینه کند.

حال می رسیم به نکته اصلی ماجرا و آن اینکه پس از جنگ جهانی دوم برخی کشورها تصور کردند که با تمرکز روی توانمندی اقتصادی خود می توانند نقش بسزایی در معادلات بین المللی داشته باشند و هیچ وقت نیاز به داشتن توانمندی نظامی آنچنانی ندارند.

حتی برخی از مسئولین در ایران هم می رفتند و ژاپن و آلمان را مثال می زدند که بدون داشتن نیروی نظامی به کجاها رسیده اند.

غافل از اینکه وقتی در اواسط دهه هشتاد میلادی اقتصاد ژاپن اقتصاد آمریکا را پشت سر گذاشت آمریکایی ها تهدید کردند در صورتی که دولت ژاپن کاری نکند که اقتصاد اش عقب نشینی کند حمایت آمریکا را از دست خواهد داشت و ممکن است مثلا کره شمالی به ژاپن حمله کند.

البته ماجرا بسیار طولانی است و نیاز به مقاله ای جداگانه دارد اما در نهایت ژاپنی ها مجبور شدند چون توانمندی نظامی ندارد عقب نشینی کنند و حتی بسیاری از مردم ژاپن به دلیل تبعیت کورکورانه سیاستمداران این کشور از دستور العمل های آمریکایی، بی خانمان شدند.

امروزه می بینیم همین اتفاق در حال رخ دادن در اروپا است.

همین که آمریکایی ها احساس کردند اتحادیه اروپا در حال بزرگ شدن است و احتمال اینکه به رقیب اصلی آمریکا تبدیل شود زیاد است فردی مانند زلنسکی را علم کردند تا بیاید و شرایطی ایجاد کند که روسیه مجبور به واکنش گردد.

در نهایت هم اروپایی ها متضرر اصلی این ماجرا می باشند.

امروزه ما مشاهده می کنیم در جایی دیگر از کره خاکی کشوری به نام ایران وجود دارد که علیرغم همه تلاش های غرب برای شکست آن موفق شده که با اقتدار در مقابل آمریکا بایستد و قدرت نظامی خود را به حدی برساند که دشمن جسارت حمله به این کشور را نداشته باشد.

گو اینکه تحریم های بین المللی اوضاع اقتصادی ایران را به هم ریخته اما هیچ کس نمی تواند انکار کند که ایران امروزه ابر قدرت منطقه است و دیگر کشوری در منطقه وجود ندارد که جسارت حمله به ایران را داشته باشد.

زمان قبل انقلاب ایران با برخورداری از حمایت آمریکا امکانات نظامی بسیار بالایی در اختیار داشت اما همین که حمایت آمریکا را از دست داد اعراب از طریق عراق جسارت حمله به ایران را پیدا کردند.

مطمئن باشید همین امروز هم اگر اینها لحظه ای احساس کنند که ایران ضعیف شده بی درنگ به ایران حمله خواهند کرد، شک نکنید، ماجرا کینه شتری ای است که اینها نسبت به ایرانی ها به صورت تاریخی دارند و نه بحث های سیاسی و اختلافات سیاسی.

حال ایران از نظر اقتصادی در هر مرحله ای که می خواهد باشد.

در این شرایط است که می بینیم آمریکا و متحدین اش راهی جز کوتاه آمدن در قبال ایران نمی بینند.

قطعا اینها هم اگر احساس کنند ایران ضعیف شده مانند لیبی و عراق و افغانستان و سوریه و... تلاش می کنند ایران را نابود کنند و ارزاق این کشور را به سرقت ببرند.

اینجا است که متوجه می شویم قدرت میدان است که توانمندی چانه زنی به دیپلماسی می دهد.

منبع: اسپوتنیک

پایان/

۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۰
کد خبر: 24588

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 4 =