به گزارش تحریریه، فرهاد احمدی؛ سردبیر روزنامه سرآغاز: اگر بخواهیم به رمز جاودانگی نستعلیق، این خط و هنر بی نظیر ایرانی پی ببریم نیازی به تحقیق و پژوهش آنچنانی نیست، چراکه در کنج دل همه ی ایرانیان، تکه هایی از نستعلیق و دلداگی به این منظومه ی زیبایی را می توان به وفور یافت.
نستعلیق در سرزمین بختیاری نشان یافته از زندگی مردمانی دارد که در لحظه لحظه ی زندگی شان صلابت کوچ و زیبایی ترانه و تصنیف جریان دارد.
بختیاری، زیباترین مقامها را برای عشق و انسان دوستی ساخته است؛ و تک تک سلولهای سرزمینش را با آنها پیوند داده و با ذاتی سرشار از حماسه و شعر و ترانه به استقبال نستعلیق رفته است.
دروگرانِ نستعلیق در بختیاری، آواز برزگری را خوب می خوانند؛ و قلم های آنها بر روی صفحات آهاری آواز سوزناک فراق چشمه های پرآب، چَویل و کبک و کَرسُم را می خوانند.
چشمه دزدارون ای دادهی، سردیس زه زرده و ملی یه / کوگ رشت خوش خونوم ای داد هی، به سینه چری یه
چه وه داس و چه وه دست، ای داد هی، چه وه ای گم و دندو، / ای خدا طاقت بده تا خومه مرخص کنم وه ای بال زندو
بختیاری ها، جان نستعلیق را با برزگری و صیادی و لالایی های مادران سرزمینشان پراز مهربانی و عشق کرده اند و نستعلیق نویسان در بختیاری معرفتی از این رنگ دارند.
استاد هدایت موسوی رحیمی، یکی از مهمترین هنرمندان نستعلیق در سرزمین بختیاری است که ذهنی پراز غوغای حضورِ فراز و نشیب های کوچ و نشانه های اسطوره ای زندگی در ایلراه های "چه ور" و "بانا" تا "کلندکال" و "که اسبیید" و از "بازفت" تا "احمه لیوه" و "چشمه دزدارون" تا "کُه مِلی" دارد و وجود این همه تصویر بغرنج و نشان اسطوره ای، ذهن او را سرشار از پیچیدگی هایی بصری کرده است؛ که با نخستین نگاه به آثار ایشان می توان اینگونه نوشت که نستعلیق در بختیاری، ذاتی گوناگون با نستعلیق مناطق دیگر داشته و لهجه و گویش بصری بغرنج تری نسبت به سایر مکاتب و فرهنگهای نستعلیق دارد.
سیاه مشق های نستعلیق و نقاشیخط های هدایت را می توان به عنوان یک شاخص و معیار دقیق و مبنایی مهم از گویش بصری هنر مدرن در سرزمین بختیاری و فرهنگ نشات گرفته از بغرنجی کوچ و صخره های سترگ و آستان های پرپیچ و خم در ایلراه های بختیاری معرفی کرد.
سیاه مشق ها و نقاشیخط های هدایت با تلفیقی از انگاره های مکاتب مختلف هنر ایرانی و برداشتهای نوینی از فرمهای متنوع سیاه مشق های متاثر از فضای پرتلاطم نستعلیق در دوران قاجاری، صفحه ای تازه در دفتر پرافتخار هنر ایرانی گشوده است و ادامه ی این مسیر روشن می تواند برای او و هنر فاخرش به جاودانگی و شکوهی ماندگار بیانجامد.
پایان/
نظر شما