به گزارش تحریریه، رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با دولت سیزدهم به مناسبت هفته دولت و یادمان شهیدان رجائی و باهنر محورهای اقتصادی زیر را مورد تاکید قرار دادند:
توفیقات دولت
- مهمترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگترین توفیق شما است. مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیسجمهور محترم، چه مسئولین در بخشهای مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش میکند و برای آنها خدمت میکند، میخواهد خدمترسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد.
- این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت، مثل بخش سلامت، بخشهای دیپلماسی، بعضی بخشهای فرهنگی و غیره
- در بعضی از کارها هم هنوز تلاشها به نتیجه نرسیده، لکن احساس می شود که کار دارد انجام می گیرد. این به نظر من بزرگترین توفیق شما است.
- یک توفیق دیگری که شما پیدا کردید، این سفرهای استانی است؛ این خیلی حادثهی درخشانی است، حادثهی مهمّی است. اینکه ۳۱ سفر در ۱۱ ماه انجام بگیرد به سرتاسر کشور، نقاط محروم، دورافتاده، صحنههای کمنظیری اتّفاق بیفتد و دیده بشود از همدلی صادقانهی با مردم و نظارت میدانی به مسائل گوناگون مردم، خیلی چیز مهمّی است، که من باز در توصیهها راجع به این، یک بار دیگر یک جملهای عرض خواهم کرد.
- سرعت عمل در قبال حوادث پیشبینینشده مثل سیل، مثل حوادثی که اتّفاق میافتد.
- این سرعت عمل خیلی چیز مهمّی است. اینکه یک جایی زلزله بشود، سیل بیاید، بلافاصله مسئولین خودشان را برسانند آنجا و بالای سر کار بِایستند و کار را سامان بدهند، این خیلی چیز باارزشی است. رئیسجمهور محترم از سفر خارجی(۸) برگشتند، بلافاصله رفتند کرمان سراغ سیلزدهها؛ یا وزیر محترم چند روز میرود بالای سر یک کاری میایستد؛ اینها مهم است.
- زدودن رقابتهای منفی از روابط بین قوا است؛ به نظر من این یکی از مسائل مهم است.
- اینکه دولت، مجلس و قوّهی قضائیّه دائماً با هم مناقشه داشته باشند و حرف و گفت و گله و شکایت داشته باشند، چیز بدی است، ذهن مردم را آشفته میکند.
- جوانگرایی در مجموعهی اجرائی کشور که موجب می شود حلقه فرسودهی مدیران باز بشود، یک نَفَس تازهای به دستگاههای اجرائی کشور دمیده بشود.
- البتّه بنده میدانم و مشاهده میکنم، قبلاً هم که دائم اسم جوانها را میآوردیم، این را میدانستیم که جوانها هم در مواردی اشتباه میکنند؛ جوانها، هم در دولت، هم در مجلس اشتباهاتی دارند، یک خطاهایی هست امّا میارزد؛ اینکه بدنهی اجرائی یا تقنینی کشور با روح جوان اداره بشود، حفظ این معنا میارزد که حالا چهار تا خطایی هم در یک مواردی اتّفاق بیفتد. این خطاها بتدریج برطرف خواهد شد انشاءالله؛ مدیران قویِ خوبی تربیت خواهند شد. این هم یک توفیق دیگر.
- جامعه را از حالت چشمانتظاری و نگاه به بیرون خارج کرد.
- یک توفیق دیگر شما این است که این دولت از فرافکنی و بهانهتراشی احتراز کرده و مسئولیّتپذیر بوده است. ما در این مدّت از مسئولین محترم دولتی نشنفتیم که بگویند: «نمیگذارند کار کنیم، اختیار نداریم، اختیارات دست ما نیست»؛ از این حرفها نشنفتیم از شما.
- در زمینهی سیاست خارجی و همچنین در زمینهی فرهنگ، رویکردهای خوبی دیده میشود؛ حالا این رویکردها، بخصوص در زمینههای فرهنگی، تا به عملیّات منتهی بشود یک مقداری فاصله دارد امّا همین رویکردها، رویکردهای خوبی است؛ اینها را بایستی دنبال کرد که یکی از توفیقات شما است.
- برجسته شدن شعارهای انقلاب، شعارهای اسلام، مثل عدالتطلبی، مثل پرهیز از اشرافیگری، حمایت از مستضعفان، استکبارستیزی که اینها شعارهای اصلی انقلاب است؛ اینها در زبانها برجستهتر شده، واضحتر شده، و این خیلی چیز خوبی است؛ اینها را ادامه بدهید.
توصیه ها
- توصیهی اوّل، که من به اغلب دولتهایی که این چندساله تشکیل شده این توصیه را کردم [این است]: شکر کنید خدا را که نعمت خدمت به مردم را به شما داده. اینکه شما در جایگاهی هستید که می توانید به این مردم خوب، به این مردم مؤمن، به این کشور اسلامی خدمت بکنید، دادن این امکان به شما نعمت خیلی بزرگی است؛ این نعمت را شکر کنید.
- توصیهی دوّم من این است که کار را ــ یعنی همین کارهایی را که دارید می کنید ــ با نیّت [برای] خدا انجام بدهید. کار نمایشی ــ که مردم بدانند، مردم ببینند، مردم از ما تعریف کنند ــ کار را بیبرکت میکند. کار را وقتی با اخلاص انجام دادید، فَمَن کانَ یَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدًا؛(۱۰) کسی را با خدا شریک نکنید، کار را برای خدا انجام بدهید. خب خدمت به مردم کاری است که مورد رضای الهی است، بگویید پروردگارا! من برای اینکه رضای تو را جلب کنم، این کار را که خدمت به مردم باشد انجام میدهم. کار را با اخلاص انجام بدهید، این به کارتان برکت می دهد.
- توصیهی سوّم، همین مسئلهی رفتن به میان مردم است؛ این را از دست ندهید. بعضیها جَوسازی می کنند و یک اسمهایی رویش می گذارند که حالا بنده نمی خواهم تکرار کنم؛ اسیر این جوسازیها نشوید؛ بروید با مردم روبهرو بشوید، حرف مردم را بشنوید، حلم به خرج بدهید. گاهی انسان خسته میشود ــ این جزو تجربههای خود بنده هم هست ــ گاهی انسان واقعاً خسته میشود امّا تحمّل کنید، صبر کنید. این حضور بیواسطه و پُرحجم آقای رئیسجمهور در میان مردم خیلی برکات دارد، آثار خیلی خوبی دارد؛ همچنین مسئولان دیگر دولت.
- توصیهی بعدی ما مسئلهی عمل به وعدهها است؛ این را یک فریضه بدانید، مثل نماز. اگر یک کاری را شک دارید که می شود کرد یا نمی شود کرد، حتماً وعده ندهید؛ آن چیزی را وعده بدهید که می دانید می توانید انجام بدهید، و حتماً انجام بدهید. همچنان که رفتن در میان مردم و کار کردنِ برای مردم امید ایجاد میکند، اعتماد ایجاد میکند، عمل نکردن به وعده درست نقطهی مقابل [آن] است: مردم را ناامید میکند، حتّی نسبت به زحماتی هم که در جای دیگر شما میکشید مردم را مردّد میکند؛ یک چیزی را شما وعده بدهید که این کار را ما در این شهر شما، در این محلّ شما انجام میدهیم و بعد به نتیجه نرسد، نتوانید انجام بدهید و انجام ندهید.
- توصیهی بعدی: مراقب باشید کارهای روزمرّه شما را غرق نکند در خودش! یک طرح کلّی عملیّاتی برای مجموعهی مسائل کشور در مقابل دولت باید وجود داشته باشد ــ لابد وجود دارد ــ کار را بر اساس طرح پیش ببرید، بر اساس نقشهی کلّی پیش ببرید، جوری کنید که مخالفین شما نتوانند بگویند دولت طرح کلّی ندارد؛ یعنی واقعاً یک طرح کلّی روشنی که قابل توضیح برای مردم هم باشد، در مقابل شما باید وجود داشته باشد در زمینهی مسائل کلان کشور و بر اساس آن طرح پیش بروید. اگر این شد، آن وقت این کارهای روزمرّهای هم که پیش میآید، در جای خود قرار خواهد گرفت.
- توصیهی بعدی ما این است که اولویّتها را رعایت کنید؛ بالاخره توان دولت محدود است، به همه کار که نمیشود رسید؛ بایستی ببینیم کارهای اولویّتدار کدام است. حالا «اولویّت» یعنی چه؟ اولویّت را هم بین سرفصلهای اساسی ــ مثلاً فرض کنید که ما یک سرفصل داریم به عنوان اقتصاد، یک سرفصل داریم به عنوان علم، یک سرفصل داریم به عنوان امنیّت، یک سرفصل داریم به عنوان آسیبهای اجتماعی، یک سرفصل داریم به عنوان فرهنگ؛ اینها سرفصلهای اصلی است ــ پیدا کنید؛ که حالا به نظر بنده فعلاً اولویّت، اقتصاد است. نه اینکه به بقیّهی کارها نباید رسید؛ چرا، به همهی کارها باید رسید امّا عطفِ توجّه عمده باید به سوی مسائل اقتصاد باشد که حالا عرض خواهم کرد. خب، بعد که در سرفصلها اولویّت معیّن شد، در همان مواردی هم که در زیرمجموعهی هر سرفصلی هست، باز اولویّتهایی وجود دارد؛ مثلاً در باب اقتصاد اولویّت چیست؟ در باب فرهنگ اولویّت چیست؟ در همهی اینها باید اولویّتها را رعایت کنیم. البتّه عرض کردم که به نظر من امروز مسئلهی اصلی و مسئلهی اولویّتدار، مسئلهی اقتصاد است. [البتّه] این مال امروز است؛ تا کی؟ نمیدانیم؛ تا یک برههای. به مسئلهی اقتصاد جدّاً باید برسید؛ البتّه با پیوست فرهنگی؛ یعنی هر کار اقتصادیای که انجام می دهید، حتماً پیوست فرهنگی همراهش باید باشد که این جزو چیزهای لازم است. حالا فرض کنید که مسئلهی دیپلماسی و مسئلهی فرهنگ و مسائل دیگر هم هست که بایستی آنها را [هم] انجام بدهید.
- مجموعهی مدیران اصلی اقتصاد کشور باید منسجم عمل کنند. این البتّه در بیانات آقای رئیسجمهور بود که ما مینشینیم و اگر هم اختلافنظر هست، به یک نقطهای میرسیم، همه آن نقطه را دنبال میکنیم. من میخواهم روی همین تأکید کنم. یک مواردی خلاف این مشاهده میشود؛ حتماً سعی کنید که در زمینهی مسائل گوناگون اقتصادی به نظر واحد برسید. اگر به نظر واحد هم نرسیدید، آن نظری را که رجحان پیدا میکند، دیگران هم همان نظر را تقویت کنند؛ این نباشد که یکی از مسئولین اقتصادی ــ حالا چه مسئولین ستادی اقتصادی، چه مسئولین اجرائی اقتصادی ــ یک حرف بزند، یکی یک حرف دیگر بزند؛ فرض کنید مثلاً در مسئلهی حذف ارز ترجیحی کسی یک جور بگوید، کسی یک جور دیگر بگوید؛ این نمی شود؛ باید همه یک حرف بزنند، همه یک منطق را دنبال بکنند.
- در باب مسائل اقتصاد این است که خب در اقتصاد چند نقطهی اساسی وجود دارد، روی اینها تمرکز بشود. خود رئیسجمهور محترم روی این نقاط اصلی ــ که حالا عرض میکنم ــ تکیه کنند، سؤال کنند و گزارش بخواهند، تا پیشرفتها را مشاهده کنند. مثلاً فرض کنید شاخصهای اساسی؛ مثل اندازهی تورّم و رشد تورّم ــ حالا من به جای کلمهی نرخ، نرخ تورّم، کلمهی اندازه را به کار میبرم ــ این باید جزو مسائلی باشد که همیشه جلوی چشم باشد. یا رشد اقتصادی؛ که حالا در سیاستها برای مسئلهی رشد اقتصادی یک اندازهای معیّن شده؛ ما روی آن عدد هشت تکیه می کنیم. خب حالا این باید به طور دائم مورد مراقبت باشد. یا مسئلهی رشد سرمایهگذاری؛ ما از لحاظ سرمایهگذاری واقعاً عقبیم؛ واقعاً عقبیم. مشکلات فراوانی بر اثر عدم اعتنا و اهتمام به سرمایهگذاری به وجود آمده، عمدتاً در بخش صنعت، در بخش کشاورزی هم همین جور. یا رشد اشتغال، یا رشد درآمد سرانه، یا کاهش فاصلهی طبقاتی. از چیزهای بسیار مهم که حالا در گزارشهای شما بود که این فاصله کاهش پیدا کرده ــ با نشانهی ضریب جینی ــ این باید دنبال بشود، باید تعقیب بشود، این باید روزانه مورد توجّه قرار بگیرد. اگر چنانچه این سرفصلها، این شاخصهای عمده به طور دقیق و پیدرپی و مستمر مورد توجّه قرار نگیرد، مغفولٌعنه خواهد ماند؛ یک وقت آدم نگاه می کند می بیند که در زمینهی تورّم یا فرض کنید که در زمینهی سرمایهگذاری و غیره باز عقب افتادیم.
- مسئلهی دیگر، مسئلهی تولید است که آقایان هم اشاره کردید، بنده هم سالها است اشاره میکنم. عمدهترین سرفصل اقتصادی ما برای پیشرفت اقتصاد مسئلهی تولید است. یعنی حقیقتاً بهبود معیشت مردم، مسئلهی اشتغال، مسئلهی قدرت خرید، مسائل گوناگون دیگر اقتصادی، وابستهی به تولید داخلی است که باید به آن خیلی اهمّیّت داد. واقعاً با هر چیزی که تولید را تضعیف میکند باید مقابله کنید. با هر چیزی که تولید داخلی را به زانو درمیآورد و شکست میدهد، باید با جدّیّت مقابله کرد؛ قاطعانه بایستی مبارزه کنید؛ چه در صنعت، چه در کشاورزی.
- در مسئلهی کشاورزی، مسئلهی امنیّت غذائی خیلی اهمّیّت دارد. حالا اوضاع امروز دنیا را نگاه کنید؛ یک گوشهی دنیا یک جنگی اتّفاق افتاده(۱۴) و مسئلهی امنیّت غذائی برای همهی دنیا مطرح شده؛ یعنی مسئلهی امنیّت غذائی این قدر مهم است. ما که راجع به خودکفائی گندم، خودکفائی ذرّت، خودکفائی نهادههای دامی همیشه تأکید میکردیم، بعضیها بودند به عنوان متخصّص، به عنوان کارشناس که میگفتند باید رفت دنبال صنعت؛ خب بله، ما که با صنعت مخالف نیستیم، ما بیشتر از بعضیهای دیگر دنبال این بودیم که صنعت کشور پیش برود، منتها مسئلهی امنیّت غذائی مسئلهی درجهی یک است؛ نباید از آن غلفت کرد.
- در تولید صنعتی و بخش صنعت، یک مشکل بزرگ ــ که من حالا در آن نمایشگاه(۱۵) هم که این [گزارش عملکردها] را نگاه میکردیم، به دوستانی که بودند گفتم ــ کمبود «سرمایه در گردش» است؛ [از این مشکل] شکایت میکنند؛ این به عهدهی بانکها است. بانکها بایستی نگذارند که واحدهای تولیدی از لحاظ سرمایه در گردش دچار مضیقه بشوند. خب حالا یک سختگیریهایی بانک مرکزی بجا، بموقع، بمورد [میکند که] این سختگیریهایی که در مورد تراز و ترازنامه و مانند اینها میکنند درست است، اینها بجا است و این محدودیّتها برای بانکها لازم است، منتها این محدودیّتها را بکشانید به سمت کارهای غیرمولّد بانکها. خب میبینید دیگر؛ بانکها کارهایی دارند که غیرمولّد است ــ زمین بخر، سکّه بخر ــ از این کارها زیاد دارند؛ بنگاهداری بانکها. این محدودیّتها را بکشانید به آن سمت. مراقبت کنید که تسهیلات بانکی نسبت به واحدهای تولیدی ضربه نبیند؛ واحدهای تولیدی متکّی به همین تسهیلات بانکی هستند.
- در برنامههای اقتصادی اولویّتهایی وجود دارد، بعضی را گفتیم؛ مثلاً بخش مسکن یکی از اولویّتها است. مسکن خیلی مسئلهی مهمّی است. اوّلاً خود حرکت در بخش مسکن، ایجاد اشتغال میکند؛ خود ورود در قضیّهی مسکن، برای یک تعداد زیادی از افرادی که کارشناس این مسائل هستند شغل ایجاد می کند. ثانیاً در مسئلهی مسکن، ما وابستگی نداریم به خارج؛ زمینش مال خودمان است، مصالحش مال خودمان است، طرّاحی اینها مال خودمان است. بنابراین، به مسئلهی مسکن باید رسید. ما در قضیّهی مسکن خیلی عقبیم، نتایجش را هم دارید میبینید: قیمت خانه و اجارهی خانه سرسامآور است، مردم واقعاً در زحمتند. یکی از اولویّتهای قطعی در مسائل اقتصادی، بخش مسکن است.
- در بخش انرژی، این پتروپالایشگاهها که از زمان دولت قبل هم بنده مکرّر تأکید میکردم،(۱۶) یکی از این کارهای مهم است که حالا البتّه اطّلاع دارم شما مشغول شدهاید، لکن دنبال کنید مسئلهی اینها را؛ مهم است.
- در بخش معدن ــ که ما در بخش معدن هم خیلی عقبیم ــ این زنجیرهی ارزش افزودهی معدن را تکمیل کنید. در یک مواردی برای بنده گزارشهای گوناگونی در سالهای مختلف میآمده که من به دولتها ارجاع میکردم، به مسئولین ارجاع میکردم، [منتها] واقعاً کار درست و حسابی در زمینهی معدن نشده؛ باید کار بشود. ما بهترین معادن را و متنوّعترین معادن را داریم؛ معدنها یا دستنخورده باقی مانده یا به شکل خام صادر شده؛ دیگران سنگ را از اینجا برداشتند بردند و روی آن کار کردند، همان سنگ را با چند برابر قیمت آوردهاند اینجا فروختهاند به ما! سنگهایی که در بعضی ساختمانها استفاده میشود، گاهی همان سنگهایی است که از اینجا ــ مثلاً فرض کنید از معادن سنگ کرمان که خب فوقالعاده است ــ این را برداشتند بردند ایتالیا، روی آن کار کردند، فراوری کردند، درست کردند، باز همان را ما رفتهایم با چندین برابر قیمت خریدهایم آوردهایم در ساختمانهایمان استفاده کردهایم. مسئلهی معدن هم یکی از اولویّتها است.
- در بخش حمل و نقل، همان تکمیل مسیرهای حیاتی از قبیل مسیرهای ترانزیتی ــ همین بحث شمال و جنوب و شرق و غربی که مطرح است ــ خیلی مهم است. جایگاه کشور ما از سابق و از قدیم گفته میشد که یک جایگاهِ ارتباطیِ استثنائی است؛ هم از لحاظ ارتباط شمال و جنوب، هم از لحاظ ارتباط شرق و غرب، واقعاً یک جایگاه استثنائی است؛ یعنی در نقشهی دنیا که انسان نگاه می کند، کشور ما از این جهت جزو جاهای کمنظیر است. بنابراین، هم راههای ارتباطی ترانزیتی، هم راههای ارتباطی برای ارتباطات داخلی و حمل و نقل داخلی؛ این هم یکی از چیزهای مهم است.
- یکی دیگر از مسائل مهمّ اولویّتهای بخش اقتصاد، همین مسئلهی دریا است که ایشان(۱۷) هم بیان کردند. من چند سال است که راجع به مسئلهی دریا تأکید میکنم؛ خب، یک حرکتهای کوچکی هم انجام گرفته امّا آن کاری که باید بشود نه [نشده]. دریا خیلی مهم است؛ خود دریا، آب دریا، محصولات دریایی، بنادر موجود، مناطق مسکونیای که اطراف دریا میشود به وجود آورد، یک منبع ثروت فوقالعاده است برای کشور. ما، هم در شمال دریا داریم، هم در جنوب دریاهای آزاد داریم که این یکی از امتیازات بزرگ کشور ما است؛ ما باید از این، حدّاکثر استفاده را بکنیم.
پایان/
نظر شما