مسئله تسلط بانکهای بزرگ بر ارزهای دیجیتال (کریپتو) برای بخشی از مردم قابل باور نبوده؛ و هنوز باور دارند که سیستم بلاکچین خارج از کنترل آنها است. اما اگر به میزان تسلط بانکها بر همه امور دنیا واقف شویم، خواهیم یافت که طراحی سیستمی که مستقل از بانکها عمل کرده، و با آنها رقابت کند، آسان نیست؛ و بانکها دیر یا زود چنین سیستمی را تحت کنترل خود درخواهد آورد. البته بیتکوین از اول طرح خود بانکهای بزرگ بوده است.
کمتر کسی، قبل از اینکه سپردهای در حساب بانکی خود بگذارد، قوانین بانکی را مرور میکند. در همه بانکهای دنیا وقتی کسی پول خود را در بانک میگذارد، مالکیت پول به آن بانک تعلق میگیرد؛ و فردی که پول گذاشته ذینفع محسوب میشود، نه مالک پول و یا امانت دهنده.[1]
خرید و فروش سهام در بازار سهام نیز همین وضعیت را دارد:
طبق قانون، وقتی میتوانید مالکیت سهام یک شرکت را ادعا کنید که برگه کاغذی سهام را در دست داشته باشید. در دوره معاصر که مردم سهام را از طریق اینترنت خرید وفروش میکنند، رد و بدل کردن اسناد کاغذی مالکیت عملی نیست؛ چون ممکن است یک سهام در طول روز چند بار دست به دست شود.
به همین دلیل یک بانک متعلق به فدرال رزرو، به نام Depository Trust & Clearing Corporation، ایجاد شد، که اولاً تمام سهام کاغذی را در دست داشته باشد، دوماً انتقال مالکیت الکترونیک از یک نفر به دیگری را سریع انجام دهد، و سوماً این نقل و انتقالات را ثبت کند.
ظاهر قضیه این است که این بانک برای سهولت معاملات درست شده؛ در حالی که باطن آن این است که از نظر قانونی این بانک مالک واقعی همه چیز است.
از نظر قانونی کسی که یک سهام را به واسطه این بانک میخرد، به عنوان beneficiary یا ذینفع محسوب میشود و نه مالک؛ و مالکیت همچنان در دست بانک DTCC، که خود متعلق به فدرال رزرو است، باقی میماند. یعنی همه میلیونها نفری که خود را مالک سهام شرکتها میدانند، درواقع با یک توهم زندگی میکنند.
برای درک اندازه این بانک کافی است که گردش مالی 1700 تریلیون دلار در سال آن را در نظر داشته باشیم (به نقل از ویکیپدیا). بخش عمدهای از سهام عرضه شده در بازارهای سهام دنیا، و سپردههای بانکی در دیگر کشورها، نیز در مالکیت این بانک است.
به این ترتیب فدرال رزرو از نظر قانونی مالک تمام سهام شرکتها در آمریکا است؛ و بانکهای بزرگ هم تمام سپردههای بانکی مردم را مالک هستند.
فرض مردم این است که هر زمانی که بخواهند میتوانند پول خود را از بانک درآورند و یا سهام خود را بفروشند. در شرایط عادی چنین فرضی صحیح است؛ و فدرال رزرو برای جلب اعتماد مردم، و تحریک نکردن آنها، اجازه چنین گردشهای مالی را به مردم میدهد.
اما مواردی مانند قضیه MF Global را هم باید در نظر داشت. فدرال رزرو به این موسسه در حال ورشکستگی اجازه داد که دارائیهای مشتریهای خود را مصادره کند؛ چون مالک اصلی فدرال رزرو است. در این قضیه نه سیستم قضائی توانست دخالت کند و نه دولت؛ چون مسأله مالکیت قانونی سپردههای بانکی خیلی روشن است.
مطلب دیگری که باور آن برای عموم مردم سخت است، این است که آنچه که در صندوق امانات بانکها سپرده میشود، تا زمانی که در صندوق است، مالکیت آن به بانک تعلق میگیرد. معمول نیست که بانکها محتویات این صندوقها را مصادره کنند؛ و مردم تا زمانی که این اتفاق نیافتد به قوانین مربوطه توجه نخواهند کرد. [2]
وقتی مالکیت تمام ثروتها، مؤسسات تجاری، شرکتها، و حسابهای بانکی، همه در اختیار فدرال رزرو بوده، و مردم همه عملاً برده این بانک به حساب میآیند، آیا میتوان باور کرد که آنها اجازه رشد سیستم مالی مستقلی را بدهند که هیچ کنترلی روی آن نداشته باشند؟
چنین سیستمی تنها زمانی می تواند بوجود بیاید که سیستم مالی کنونی دنیا فروپاشی کند.
[1] https://sgrlaw.com/does-the-money-in-your-bank-account-really-belong-to-you/
[2] Something Went Sideways When the FBI Confiscated the Contents of Safe Deposit Boxes in an LA Bank
https://www.esquire.com/news-politics/politics/a37680745/fbi-confiscate-safe-deposit-boxes-los-angeles-bank/
پایان/
نظر شما