«نیکلا سارکوزی» به خاطر تامین غیرقانونی هزینه مبازارات انتخابات ریاست جمهوری به یک سال حبس محکوم شد، صدراعظم اتریش به دلیل سوء استفاده از قدرت برکنار می شود و مقام ارشد و وزیر ژاپنی به دلیل بی توجهی به منافع مردم و نادیده گرفتن مقررات توبیخ و مجبور به استعفا می شود.
این رویه میمون مسئولیت پذیری مقام های ارشد اما گویا هیچ زمانی در ایران باب نبوده و نخواهد بود. در چند دهه اخیر تقریبا هیچ یک از مقامات ایرانی به صورت رسمی و یا از طریق سیستم قضایی برکنار نشده اند شاید هیچ مقامی در دوران خدمت خود کم کاری را انجام نداده است تا از سوی دستگاه نظارتی به ترک فعل آن ها رسیدگی شود. کماکان مدیران و وزرا و تصمیم گیران اصلی خود را مناسب ترین گزینه برای انجام وظایف می دانند گویی که تلاش آن ها کشور را به برترین سرزمین در سرتاسر جهان تبدیل کرده است.
قریب به اتفاق مسئولان در پایان دوره کاری خود را سالم ترین و لایق ترین فرد در انجام مسئولیت می دانند و خدمات شایان خود را در مراسم تودیع و پس از آن در رسانه های جمعی به همگان یادآور می شوند؛ آن ها همیشه مدعی هستند حل نشدن مشکلات و حتی افزوده شدن چالش ها به خاطر کم کاری افراد دیگر بوده است. این افراد چنان وانمود می کنند که اگر آن ها حضور نداشتند کار نظام و مردم لنگ می ماند. اما لحظه ای به خود تلنگر نمی زنند اگر همه آن ها وظیفه خود را درست انجام داده اند چرا وضع مردم و کشور اینگونه است. قرار بود سال ۱۴۰۰ ایران برترین کشور منطقه باشد اکنون اما اوضاع از ۱۰ سال قبل نامطلوب تر شده است. شاید باز هم همه تقصیرها قرار است به گردن تحریم ها بیفتد؟
جالب است پس از تودیع این افراد از صندلی وزارت و مدیریت به تدریج مدیران بعدی فاش می کنند که قبلی ها چه فجایع و نادانی های عمدی و سهوی و حتی تخریب منافع ملی را سبب شده اند؟
به تازگی «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه کشورمان در یک فایل صوتی اعترافی کرد و پرده از یک اشتباه راهبردی مضحک اما ویرانگر برداشت؛ غفلت یا به عبارت دیگر خیانتی که مسبب همه مصائب ۵ سال اخیر کشور بوده است. جناب ظریف با ظرافت اما سعی کرد این اشتباه را از خود و رئیس دولت قبل ساقط کرده و به گردن دیگران بیندازد.
سردار دیپلماسی تلاش کرد شکست صددرصدی برجام را به چند واژه «تعلیق» در متن برجام تقلیل دهد و کارشناسانی را که خود وی و حسن روحانی برای همراهی با تیم مذاکرات هسته ای انتخاب کرده بودند، مقصر جلوه بدهد. کارشناسانی که فقط دولت قبل مسئول انتصاب آن ها بود و هیچ کس حتی جرات انتقاد از آن ها را نداشت زیرا در غیراینصورت باید انگ بی سواد، بی شناسنامه و دلواپس و هزاران توهین دیگر را از سوی رئیس جمهوری دریافت می کرد.
ناخواسته حسرت می خوریم که چرا یک درصد وجدان مقامات خطاکار ژاپنی در مسئولان کشورمان دیده نمی شود تا هاراگیری کنند یا اینکه اندکی از جدیت حکومت چین دیده نمی شود تا برای اختلاس هایی اندک و حتی ترک فعل های جزئی وزیر را به عقوبتی سخت محکوم می کند.
البته شاید برخی طرفداران بی شناسنامه و بی سواد آقای ظریف مدعی شوند ایشان از شرایط ناراضی بود و در خلال ۸ سال وزارت یکی دوبار استعفا داد اما مقامات ارشد نظام با آن موافقت نکردند. بله گویا این خبر درست است اما باید متذکر شد ایشان دقیقا زمان هایی قصد کناره گیری داشت که شکست، فجایع و خیانت های برجام برملا می شد. ژانرال خودخوانده عرصه دیپلماسی درواقع به قصد تطهیر خود درست زمان هایی خاص می خواست استعفا بدهد تا خود را مظلوم و دیگران را مانع انجام وظایف نشان دهد؛ این تاکتیک همه مدیران نالایق وطنی است. اما تدبیر مناسب موجب ناکارآمدی این حیله و مانع قهرمان سازی از وی در رسانه های زنجیره ای داخلی و خارجی شد. ظریف تا آخرین روز وزارت بار سنگین شکست خفت بار توافق برجامی را به دوش کشید و نه تنها با هیچ ماله ای نتوانست آن را بزک کند بلکه به تدریج خیانت بار بودن آن مشخص می شود.
تا به حال شاید فکر می کردیم که برجام یک درصد منافع و دستاورد برای ایران داشته اما مشخص شده است که روحانی و ظریف تنها به فکر امضای یک توافق بودند و هر برگه ای که جلوی آن ها قرار گرفت با کمترین مشاوره واقعی پذیرفتند. آن ها حتی برای اطمینان از حصول نتیجه دلخواه تعدادی افراد غربزده و جاسوس را در تیم مذاکراتی بسته و محدود خود گماردند تا بتوانند وظیفه خائنانه را به بهترین نحو انجام دهند. حال معلوم شد حملات تند و توهین های حسن روحانی به منتقدان و قسم خوردن های وی هم تنها به این دلیل بود که با هوچی گری رسانه ای و تبلیغات سیاسی و حزبی مانع ورود کارشناسان و دلسوزان واقعی ایران همچون فوآد ایزدی، مرحوم عسگرخانی و صدها استاد منتقد به موضوعی شود که در آن تخصص واقعی داشتند. این اقدام روحانی یک تاکتیک تهاجمی برای بلندتر کردن حصارهای محافظت از خیانت به منافع ملی بود.
افکارعمومی در سه سال گذشته با مصائبی به مراتب بدتر از جنگ تحمیلی و تحریم های چند دهه ای آمریکا علیه ایران روبرو شد. آیا فکر نمی کنید وقت آن است که مدعی العموم ورود عادلانه، منطقی و به دور از سیاست بازی به موضوع داشته باشد؟ این امر حداقل باعث بنیانگذاری یک رویه حسنه می شود که افراد خطاکار، نادان، و حتی خودفروخته و خائن نسبت به منافع ملی رسوا شوند.
قبل از آنکه این خودفروختگان با پروپاگاندای قدرتمند خود در داخل و خارج در آینده نزدیک بار دیگر خود را به عنوان ناجی و قهرمان ملت ایران جا بزنند باید یک اقدام قاطع انجام گیرد.
پایان/
نظر شما