۱۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۲
زن و زرافه در صدا و سیما

رسانه ملی بین استفاده از جذابیت های جنسی زنان و آنچه که باید باشد به راهبرد استفاده از منطق زرافه روی آورده است.

زن در رسانه‌های غربی هویتی تثبیت شده دارد؛ یا جاذبه‌های بصری او محرک غریزه جنسی است و یا جذابیت‌های شخصیتی‌اش مقوم نگاه فمینیستی. شهوت و شهرت تیغ دو لبه‌ای برای نمایش رسانه‌ای زن غربی آبدیده کرده است. از قضا تصویری که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از جنس زن به نمایش می‌گذارد، راه رفتن بر هر دو لبه‌ی تیز نگاه غربی‌ست که نتیجه‌ی آن معلوم است. رسانه‌ی ملی (با وجود همه محدودیت‌ها و ممیزی‌های عرفی، شرعی و قانونی) هم نتوانسته از جاذبه بصری زن دل بکند و هم در معرفی شخصیت زنِ نمونه به ورطه‌ی نگاه‌های جنسیت‌زده سُر خورده است.

زن تراز انقلاب اسلامی در رسانه‌ی ملی بی‌هویت و بی‌الگوست. اصرار بر تن دادن به یک رقابت پنهان و البته نابرابر با تلویزیون‌های ماهواره‌ای و شبکه نمایش خانگی برای جذب ذائقه‌ی مخاطب در نگاه به زن از مسیر غلط، هویتی شتر گاو پلنگی به زن ایرانی در قاب تلویزیون ملی بخشیده است. زن‌ها سوگلی پیام‌های بازرگانی شده‌اند و در تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون، نقش‌آفرینی آنها سرقفلی دارد. در کارزار شبیخون فرهنگی هزاره سوم، تو گویی رسانه‌ی ملی با ململ آتش‌پاره به جنگ الیسا و آنای یخ‌زده رفته است! فقدان «زن بزرگ» و قابل الگوبرداری را در محصولات نمایشی تلویزیون نمی‌توان با خلق کاراکترهای بزن‌بهادر ناتاشایی و نینجایی یا مادرانه‌های دربه‌در ستایشی و بچه‌مهندسی و یا بازی هووی خوب-هووی بد بانو عمره و بانو ناریه‌ای پر کرد. خلأ شخصیت الگو برای دختران ما را یا اوشین و سوسانو پر می‌کنند و یا دختر کفشدوزکی و سیندرلا.

 در فرهنگ ما زن‌های بزرگ، مابه‌ازای مصداقی دارند. شاید هویت زن تراز انقلاب اسلامی را بتوان از مصادیق بزرگ دفاع مقدس اقتباس کرد. وجه مشترک زندگی و مشی مرضیه دباغ‌ها، کل‌زهراهای خانوک، فرنگیس‌های کرد، مجیده نگراوی‌های عرب و صدها بانوی برجسته دیگر، کنشگری و بازیگری فعال و اثرگذار در عرصه‌ی اجتماع به اقتضای نیاز و ضرورت در کنار ایفای نقش‌های سنتی و ذاتی مدیریت اندرونی خانواده و تربیت نسل است.

اینها نه در پستو خود را حبس کرده‌اند که به تریش قبای زن مدرن بر بخورد و نه ولع تنه‌به‌تنه شدن با مردان در همه‌ی عرصه‌های اجتماعی را داشته‌اند که فمینیست‌ها برای آنها کف و سوت بزنند. شاید «تعهد» به خانواده و جامعه بزرگترین فصل مشترک ابر زنان دفاع مقدس باشد. سلوک آنها شایسته مداقه و درس‌آموزی است. هویت رفتاری این بزرگ‌زنان را می‌توان در قاب رسانه‌ی ملی بازشناسی و بازخوانی نموده و برای پرهیز از کلیشه‌سازی و شعارزدگی و به منظور درک اقتضائات زمانه، می‌توان اصول رفتاری آنها را متناسب با مخاطب نسل‌های سوم و چهارم انقلاب، بازتعریف و بازگردانی کرد.

رسانه‌ی ملی از لحاظ هویتی نیاز به پوست‌اندازی دارد و باید از فضای سلبریتی‌زدگی خارج شود. ضعف رسانه‌ی ملی را در شناخت مختصات جنگ فرهنگی می‌توان در کف خیابان‌های پایتخت و در کارناوال جین‌های مندرس، شلوارهای چاک‌دار، ساپورت‌های کوتاه و خفتی و مانتوهای جلوباز ویترینی دید. از لحاظ کارکردی زن و رسانه هر دو فرهنگ‌سازند. هم‌افزایی این دو می‌تواند تمدن‌ساز باشد. رسانه‌ی ملی در حوزه زنان در موضع انفعال است. کسی باید جام‌جم را بتکاند. تغییر پارادایم‌ها مستلزم تغییر اراده‌هاست. تغییر مسئولین بهانه خوبی برای تغییر اراده‌هاست. جناب آقای جبلی! قطار رسانه‌ی ملی را به ریل درست بازگردانید. بسم‌الله...

پایان/

۱۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۲
کد خبر: 13031

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 13 =