اگر منصفانه قضاوت کنیم، دولت سیزدهم در بدترین شرایط اقتصادی تاریخ ایران اداره امور اجرایی کشور را به دست گرفته است و انبوهی از بحرانها و ابربحرانها تحویل آن شده است که با هر چارچوب فکری به آن نگاه کنیم، تورم بالا مهم ترین آنها است و هیچ تردیدی در اولویت قرار دادن آن نباید به خود راه داد.موضوع نگران کننده آن است که دیگر مساله تورم این نیست که مقداری از روند بلندمدت آن فراتر رفته و موقتا سبب فشار بر دهکهای متوسط و پایین شده است، بلکه مساله آن است که اولا متوسط نرخ تورم در سطوح بالاتری قرار گرفته است و ثانیا خطر تورم های تجربه نشده در کمین اقتصاد ایران است.
با دانستن واقعیت نگران کننده فوق، لازم است نگاهی به دیدگاه مسلط موجود در میان اقتصاددانان و سیاستگذاران برای سیاستگذاری پولی منجر به کنترل تورم داشته باشیم. کندو کاو در میان نوشته ها، تصمیمات، اظهارنظرها و گزارشات کارشناسی دولتها و حتی رسانه ها به خوبی روشن می کند که تمرکز بر روی کنترل پایه پولی است. به عبارت دیگر، تصور غالب آن است که اگر بانک مرکزی پایه پولی را کنترل کند، آنگاه تورم کنترل خواهد شد و حداکثر چیزی که فراتر از این گفته می شود آن است که اگر دولت از سلطه مالی دست بردارد، آنگاه کنترل پایه پولی و تورم به سادگی آب خوردن است. اکنون که دولت جدید هم کار خود را شروع کرده است، همین خطر وجود دارد که این دیدگاه مسلط همچنان حاکم بر سیاستگذاری پولی شود.
اما چه اشکالی به این دیدگاه مسلط وجود دارد که اسباب نگرانی است؟ نه تنها در متون متعارف و سیاستگذاری کنونی بانکهای مرکزی کنترل پایه پولی یک هدف میانی یا عملیاتی منسوخ شده است، بلکه هم از تجربه تاریخی ایران و هم از نظام مقرراتی و نظارتی بانک مرکزی و هم از نیروهای دخیل در خلق نقدینگی در بخش دولتی و غیردولتی می توان پی برد که اساسا کنترل پایه پولی امری ناممکن است. کنترل پایه پولی تنها در یک نظام پایه طلا امکان پذیر است و در شرایطی که نه تنها خلق پول بانک مرکزی محدودیت انتشار پول ایجاد نمی کند بلکه بانکها نیز بدون محدودیت جدی به خلق پول می پردازند، تاکید بر روی کنترل پایه پولی مانند یک خیال بافی لذت بخش است.
آنچه از اقتصاد ایران می شناسم و بویژه از جزئیات خلق پول و نقدینگی می دانم، به ما یادآوری می کند که اگر دولت و شبه دولت قادر به انضباط مالی نباشند و اگر بانکها هیچ نگرانی جدی در خلق نقدینگی از طریق اعطای تسهیلات و خرید دارایی نداشته باشند، تلاش برای کنترل پایه پولی مانند تلاش برای جلوگیری از یک سیل ویرانگر با استفاده از ساختن مانع خاکی و آنهم با استفاده از بیل و سطل شن بازی بچه ها است. برای کنترل تورم لازم است قیمت دسترسی بانکها به پول بانک مرکزی را تنظیم کرد و محدودیت بر تامین منابع در بازار بین بانکی توسط بانکها اعمال کرد و محدودیت جدی بر رشد ترازنامه بانکها و انباشت ریسک در ترازنامه آنها اعمال کرد و در عین حال دولت و شبه دولت نیز از خرج تراشی کردن متکی به خلق پول پرهیز کنند. اگر این کار را نکنیم، مانند آن است که غول نقدینگی را آزاد گذاشته ایم و در تلاش برای در بند کردن غولچه پایه پولی هستیم که غول نقدینگی اجازه چنین در بند کردن را به ما نخواهد داد.
منبع: @Rahmanieconomist
* هیات علمی دانشگاه تهران
پایان/
نظر شما