به گزارش تحریریه، یکی از بلایا و پدیده های زیست محیطی که کشور ایران بدان درگیر است، خشک شدن تالاب ها و دریاچه های کشور مثل هامون، ارومیه، گاوخونی، بختگان است که این مساله موجب ایجاد کانون های گردوغبار شده است که بیش از 20 استان کشور را درگیر خود ساخته است.
یکی از عوامل عمده این مساله، سدسازی های افراطی در کشور است که حتی حمید چیت چیان وزیر نیرو در دولت یازدهم به این مساله اعتراف کرده است. چیت چیان درباره سدسازی افراطی در کشور می گوید: «در چند سال گذشته در سدسازی افراط کردیم چون تمام این سدها بالغ بر ۷۶میلیارد مترمکعب را میتوانند تنظیم کنند در حالی که میزان آب موجود در این سدها ۴۶ میلیارد مترمکعب است.»
چیتچیان میگوید: «سد ساوه ساخته شد برای این که ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب در خود جای دهد اما تاکنون ۳۰میلیون مترمکعب بیشتر در آنجا آب نبوده است. از سویی سد کرخه برای ۷میلیارد مترمکعب ساخته شد که بیش از ۷/۲ میلیارد مترمکعب آب در آنجا جمع نشده است. سد سیمره نیز دو ساله به بهرهبرداری رسیده و نیروگاه آن هم ساخته شد اما چون آب کافی نداشته است آب اصلاً نتوانسته وارد نیروگاه شود.»
البته موافقان سدسازی به دو دلیل عمده برای اثبات دیدگاه خود ملتزم می شوند: افزایش تولید کشاورزی و تولید برق. اما برای مدعای اول باید گفت بسیاری از سدها، شبکه آبرسانی مناسبی برای انتقال آب به مزارع کشاورزی دارا نمی باشند و ثانیا تولید برق نیز توان برقابی کشور زیر 10 درصد است که مقدار زیادی محسوب نمی شود.
افزون بر این باید گفت شیوه های سدسازی های موجود لطمات بسیار زیادی به محیط زیست و منابع طبیعی وارد کرده و منابع پایه کشور آب و خاک و نابود می کند و با برهم زدن چرخه هیدرولوژیک، زمین های مولد را به زمین های مرده تبدیل می کند؛ زیرا که به لحاظ زیست محیطی وقتی سدی ساخته میشود، در واقع رودخانهای که پشت آن به وجود میآید، مثل مرداب است و با محیط اطراف تبادل ندارد؛ این در حالی است که رودخانههای طبیعی دارای تبادلات زنده با اکوسیستم اطراف خودشان هستند و ماهیها و دیگر موجودات زنده آبزی در این رودخانهها میتوانند زندگی کنند اما رودخانههای مرده پشت سدها، امکان حیات را از آبزیها میگیرند و تنوع زیستی آنها را به خطر میاندازند.
آبخیزداری سدها؛ راه حلی برای کاهش خسارات سدسازی
طبق گفته کارشناسان، آبخیزداری در سدهایی که در سالهای گذشته در کشور ساخته شده جایگاهی نداشته و بیشتر سدها بدون در نظر گرفتن مطالعات آبخیزداری و ملاحظات زیست محیطی ساخته شدهاند و این منجر به رسوبگذاری و ته نشینی رسوبات در مخازن سدها و عدم کارایی آن شده است. عدم توجه جدی وزارت نیرو به موضوع آبخیزداری در حالی است که آبخیزداری سدها از قبل از انقلاب در ایران شروع شده است و تاریخ سدسازی و آبخیزداری به یکدیگر عجین شده است. در این باره باید گفت تاریخچۀ آبخیزداری در ایران، با آبخیزداری سدها در دهۀ چهل با وقوع سیل مخرب در تهران شروع شد و بعدها نیز ادامه یافت. آن زمان دولت برای جلوگیری از ورود گل¬ولای و رسوبات به مخازن سدها، عملیات آبخیزداری را در سدهای ایران شروع کرد که از جمله این سدها می¬توان به سد لتیان در تهران و سد اکباتان در همدان اشاره کرد.
دربارۀ تاریخچۀ آبخیزداری سدها محمد حسین غروی، کارشناسان آبخیزداری و از مدیران وزارت جهادسازندگی در دهۀ 70 می¬گوید: «آبخیزداری در ایران بهطور جدی با آبخیزداری در مناطق بالادست سدها آغاز شد. حدود سالهای 1348 یا 1349 سیلاب خیلی شدیدی اتفاق افتاد که سد لتیان که تازه ساخته شده بود را تحت تأثیر قرار داد؛ چرا که گلولای و رسوب بسیاری وارد این سد شد و ازاینرو مسئولین بهفکر افتادند تا با این پدیده مقابله کنند، به همین دلیل اعتباراتی به سازمان جنگلها و مراتع اختصاص داده شد تا با عملیات آبخیزداری از ورود رسوبات به سد لتیان جلوگیری شود».
آبخیزداری سدها بعد از انقلاب اسلامی نیز بهطور جدی مدنظر قرار گرفت و برای مقابله با سیل¬های مخرب علاوه بر آبخیزداری در مناطق بالادست سدها، در سایر مناطق نیز فعالیت¬های چشمگیری انجام شد. اوج این فعالیت¬ها در دهۀ 70 همزمان با تشکیل معاونت آبخیزداری در وزارت جهادسازندگی بوده است.
وزارت نیرو توجهی به آبخیزداری سدها ندارد
خسارات فراوان عدم توجه به آبخیزداری در سدهای کشور در حالی است که وزارت نیرو اهتمامی به آبخیزداری در بالادست سدها نداشته است؛ در این باره کریم سلیمانی عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران معتقد است: «متأسفانه در ساخت سدها مطالعات آبخیزداری آن طور که باید، انجام نمیشود و مسئولان مربوطه در وزارت نیرو، تنها به بحث اجرایی کار توجه دارند و به همین دلیل هم هست که سدهای ساخته شده نه توجیه اقتصادی دارند و نه دارای کارایی و بهرهوری لازم هستند. این سدها به دلیل آسیبی که به محیط زیست وارد میکنند، نسلهای جانوری و گیاهی را به خطر میاندازند و در زندگی ساکنان منطقه نیز اثرات نامطلوبی را به جا میگذارند.»
سلیمانی ادامه میدهد: «میلیاردها تومان برای ساخت سدها هزینه میشود و این در حالی است که پروژههای آبخیزداری به منظور حفاظت بالادست سدها اجرا نمیشود و این جای تعجب دارد که چطور منافع عمومی مردم در این کار در نظر گرفته نمیشود. این سدها شریانهای حیاتی طبیعت را قطع و جریان زندگی را در آن مختل میکنند.»
نباید آبخیزداری را مقابل سدسازی قرار داد
یکی از اقداماتی که باید توسط وزارت نیرو انجام شود، اختصاص 20 تا 25 درصد درآمد سدها به آبخیزداری حوزه سدها است که متاسفانه به این مساله نیز توجه نمی شود؛ در این باره روحالله فتاحی رئیس هیئت مدیرۀ انجمن هیدرولوژی ایران با تأکید بر ضرورت مراقبت از حوزه¬های آبریز با انجام عملیات آبخیزداری معتقد است: «باید سالانه بین 20 تا 25درصد از درآمد سدها به آبخیزداری اختصاص یابد. اما متأسفانه وزارت نیرو نگاه دیگری به فعالیتهای آبخیزداری داشته و آن را هدر دادن سرمایۀ ملی میداند. اگر روند کنونی ادامه داشته باشد و تمهیدات لازم برای حفاظت از خاک، آبخیزداری، کنترل آبراهها و بازگرداندن شرایط هیدرولوژیکی به حوضههای آبریز انجام نشود، خسارت واردشده بر شهرها افزایش خواهد یافت.»
بر همین اساس، هوشنگ جزی مدیرکل آبخیزداری سازمان جنگل¬ها، مراتع و آبخیزداری، با انتقاد از تفکری که عملیات سدسازی و آبخیزداری را مقابل یکدیگر تلقی می¬کند، دربارۀ خسارات زیانبار عدم انجام عملیات آبخیزداری در بالادست سدها معتقد است: «سدسازی و عملیات آبخیزداری و آبخوان¬داری را نباید مقابل هم قرار دارد؛ چراکه اگر بالادست سدها، عملیات آبخیزداری اجرا نشود، مخازن سدها بلافاصله با خاک پر میشود که این امر عمر سد را کوتاه میکند. با انجام ندادن عملیات آبخیزداری در حوزۀ بالادست سدها، سالانه 250میلیون مترمکعب خاک و رسوب وارد سدهای کشور میشود و در واقع سالی یک سد کرج از دست میدهیم».
پایان/
نظر شما