تهران - تحریریه - عبدالله مرادی نوشت: ایالات متحده آمریکا پیشرو استفاده از دیپلماسی عمومی به عنوان ابزاری برای تصویرسازی مثبت برای افکار عمومی در کشورهای دیگر از سیاست خارجی آمریکا است، که حداقل پس از ۱۱ سپتامبر، نقش بازیگران غیردولتی، سازمان های مردم نهاد، اندیشکده ها، سینما، ورزش و … در دیپلماسی عمومی آنها بسیار پررنگ بوده است.

  طبق تعریف آژانس اطلاع‌رسانی آمریکا «دیپلماسی عمومی به دنبال ترویج منافع ملی ایالات متحده آمریکا از طریق تفهیم، اطلاع رسانی و تأثیر بر مخاطبان خارجی است. » در واقع دیپلماسی عمومی در آمریکا ابزاری برای سیاست خارجی است که توسط؛ «معاونت دیپلماسی عمومی وزارت خارجه»، «شورای مدیران پخش»، «کمیسیون مشورتی کنگره برای دیپلماسی عمومی»، «دفتر ارتباطات جهانی کاخ سفید» و هزاران نهاد غیردولتی (نظیر موسسه مطالعاتی بروکینز، عفو بین الملل و …) به اجرا گذاشته می شود. در واقع صحیح تر آن است که گفته شود، در آمریکا هر نهاد دولتی و غیردولتی، دغدغه ایجاد «تصویر مثبت و جذاب» از آمریکا را دارند. فصل ۲۷۳۲ قانون آمریکا دو هدف را برای دیپلماسی عمومی تعیین می کند؛ «افزایش دانش افراد سایر کشورها درباره آمریکا» و دوم؛ «بیان ارزشها و اصولی که آمریکا بر پایه آن پی ریزی شده است». در سند «دکترین امنیت ملی آمریکا» در سال ۲۰۰۲، تصریح شده است که «ایالات ‌متحده آمریکا درگیر جنگ باورهاست» لذا در سالهای اخیر حجم زیادی از فعالیت ها در دیپلماسی عمومی صورت گرفته است، که بر این اساس مجموعه بودجه دولتی آمریکا برای دیپلماسی عمومی که توسط نهادهای فوق الذکر هزینه می شود در سال ۲۰۱۶م بیش از ۲ میلیارد دلار بوده است. البته بدون تردید مجموعه هزینه های غیردولتی آمریکا در صنعت فرهنگی هالیوود، جذب نخبگان در دانشگاهها و … بسیار فراتر از این رقم است..تمامی فعالیت های رسانه ای-تلویزیونی آمریکا از سوی «شورای مدیران پخش» به عنوان نهادی مستقل با حکم ریاست جمهوری صورت می گیرد. «بی.بی.جی» در ۱۰۰ کشور دنیا به ۵۹ زبان مختلف برنامه تلویزیونی اجرا می کند. صدای آمریکا، رایوهای منطقه ای (آسیا مرکزی، مارتی، سوا و ..)، تلویزیون الحره (برای جهان عرب)، رایو آزادی (رادیو فردا زیر مجموعه این رادیو به شمار می آید). ساختار آموزش عالی آمریکا از جمله مهمترین ابعاد قدرت نرم آمریکا به شمار می رود. چنانچه فعالیت های تبادل فرهنگی و دانشگاهی در ١٩٠ دفتر اداره امور فرهنگی وزارت خارجه آمریکا در ١۴٢ کشور جهان در قالب برنامه هایی مانند اعطای فرصت‌های مطالعاتی برای اساتید، بورس تحصیلی «فولبرایت» هدایت می شود. از زمان آغاز برنامه، ۴۶۰۰۰ آمریکایی و ۱۵۰ هزار نفر دانشجو از کشورهای دیگر در تبادلات فولبرایت شرکت کردند. فرید ذکریا، تحلیلگر مشهور آمریکایی در کتاب «جهان پسا آمریکایی»؛ نظام آموزش عالی آمریکا را بزرگترین صنعت و اصلی ترین عامل جذابیت جهانی آمریکا می داند و می نویسد: «بهترین صنعت آمریکا در جهان است. آمریکا در صحنه آموزش عالی برتری مطلق دارد و ۶۸ درصد از پنجاه دانشگاه برتر جهان متعلق به این کشور است. مزیت آمریکا در هیچ حوزه دیگری تا این حد قاطع نیست.» آمریکا ۲/۶ درصد از تولید ناخالص خود را صرف سرمایه گذاری بر روی آموزش عالی می کند، این در حالی است که اروپا ۱/۲ درصد و ژاپن ۱/۱ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف آموزش عالی می کنند. از سوی دیگر، آمریکا جذاب ترین مقصد برای دانشجویان خارجی است تا جایی که ۳۰ درصد کل دانشجویان خارجی در جهان در آمریکا تحصیل می کنند. علیرغم تمامی اقدامات فوق، در گستره افکار عمومی جهانی آمریکا به عنوان یک تهدید بین المللی به شمار می آید. طبق نظرسنجی موسسه پیو درباره چشم انداز جهانی به قدرت و نفوذ آمریکا، حدود ۳۸ درصد مردم در کشورهای مختلف جهان، نفوذ آمریکا را بزرگترین تهدید برای امنیت کشورشان ارزیابی می کنند و ۲۴ درصد نیز این تهدید را در سطح متوسط می دانند. انتخاب تهدید آمریکا به عنوان بزرگترین تهدید جهانی، هنگامی موضوعیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم تهدید نفوذ آمریکا در کنار سایر تهدیدات جهانی مانند؛ تهدید تروریسم داعش، تغییرات آب و هوایی، وضعیت اقتصاد جهانی، حملات سایبری و آوارگان از کشورهایی مانند عراق و سوریه، رتبه اول را به خود اختصاص داده است. توجه به این آمار می تواند این تلقی را ایجاد نماید که؛ نفرت از آمریکا که به طور طبیعی در جهان اسلام وجود دارد باعث شده است آمریکا جایگاه نخست در تهدیدات برای جهان را به خود اختصاص دهد. اما مطالعه دقیق کشورهای مخاطب این نظرسنجی نشان می دهد مردم در کشورهای متحد آمریکا و کشورهای غربی احساس تهدید بیشتری نسبت به آمریکا دارند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۷م علیرغم اینکه تهدید داعش یا آوارگان برای مردم ترکیه وجود داشته است، اما با این حال ۷۲ درصد مردم این کشور نفود آمریکا را بزرگترین تهدید کشور خود ارزیابی می کنند. این رقم در کشور اسپانیا ۵۹ درصد، شیلی ۵۷ درصد، مکزیک ۶۱ درصد، ژاپن ۶۹ درصد، اندونزی ۵۵ درصد، کره جنوبی ۷۰ درصد می باشد که ارقام بالایی را نشان می دهد. میزان احساس تهدید از آمریکا حتی در میان اصلی ترین کشورهای اروپای غربی نیز در بازه زمانی ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ رشد داشته است به گونه ای که ۳۵ درصد مردم انگلستان، ۳۶ درصد فرانسه، ۳۸ درصد جامعه کانادا و … نفوذ و سیاست های آمریکا را بزرگترین تهدید ملی خود ارزیابی می کنند. در این میان فقط دو کشور هند و لهستان هستند که احساس تهدید از امریکا در آنها کاهش یافته است ولیکن با این حال همچنان حدود ۲۰ درصد از مردم این کشورها نیز آمریکا را بزرگترین تهدید جهانی ارزیابی می کنند.

نگرانی در مورد قدرت و نفوذ ایالات متحده با توجه به جنسیت و گرایش ایدئولوژیک جوامع متحدان کلیدی ایالات متحده متفاوت است. به عنوان مثال، در استرالیا و کانادا، زنان به میزان ۲۰ درصد بیشتر از مردان، قدرت آمریکا را یک تهدید بزرگ می دانند. در مورد گرایش ایدئولوژیک نیز به طور طبیعی کسانی که در گرایش چپ دارند قدرت و نفوذ ایالات متحده را به عنوان نگرانی بزرگ خود مورد توجه قرار می دهند. این میزان در انگلستان بیش از ۵۲ درصد است. بر اساس نظرسنجی موسسه آمریکایی «بورسون مارسلر» (Burson- Marsteller) در میان جوانان عرب در سال ۲۰۱۷ تنها ۱۱ درصد نظر مثبتی به آمریکا داشتند. همچنین ۷۰ درصد از پرسش شوندگان در شش کشوری که رابطه نزدیکی با غرب دارند، شامل؛ قطر، عربستان سعودی، عمان، عراق و مصر، رئیس جمهور ایالات متحده را فردی ضد اسلام می دانند. ۴۹ درصد در میان هشت کشور عربی متحد آمریکا، این کشور را دشمن خود می شمارند. در واقع رقابت بر سر خلق جذابیت به نحوی فزاینده ای با افول آمریکا همراه بوده است. آمریکا علیرغم هزینه های سنگین در دیپلماسی عمومی، اما به دلایل متعددی در حال افول شدید محبوبیت است. دلیل نخست نتیجه موازنه نرم قدرت های نوظهور با آمریکا است که پیرو آن امروز تعداد بیشتری از مردم در گوشه کنار جهان بر این باورند که؛ توزان قدرت جهانی که روزی بسود آمریکا بوده است، در حال تغییر است. چنانچه شکل شماره ۲ نشان می دهد در نظرسنجی های موسسه نظرسنجی پیو افول محبوبیت آمریکا و رشد محبوبیت رقبای چینی و روسی در شکل مشخص است.

دلیل دوم افول قدرت آمریکا بی توجهی آشکار به فضای اجتماعی در کشورهای مخاطب است. در واقع ایجاد اعتماد، صادق بودن و گفتگوی دوطرفه از جمله معیارهای موفقیت دیپلماسی عمومی است. در حالیکه آمریکا همواره تلاش کرده است تا به شکل یکطرفه مواضع خود را تحمیل نماید که این امر به ویژه در جهان اسلام (به جهت جانبداری آمریکا از رژیم صهیونیستی) و اروپا (به جهت یکجانبه گرایی در امور جهانی) باعث افول محبوبیت آمریکا شده است. دلیل سوم روی کارآمدن دونالد ترامپ و سیاست های خشن و یکجانبه او است. ترامپ با اخراج مهاجران، خروج از توافقنامه آب هوا، خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل و … در مقابل افزایش بودجه نظامی و همبستگی بیشتر با رژیم های منفور سعودی و صهیونیستی، محبوبیت آمریکا را به قعر دره پرتاپ کرده است. به همین دلیل طبق نظرسنجی های معتبر جهانی در بهار ۲۰۱۷ به طور میانگین در سطح جهان فقط ۲۲ درصد به عمل صحیح و درست رئیس جمهور آمریکا در مسائل جهانی باور دارند. نمودار زیر نشان می دهد که اکثریت مردم روسیه، اسرائیل و ویتنام بالاترین میزان اعتماد به توانایی های دونالد ترامپ در رسیدگی به امور بین المللی را دارند. نکته مهم اینکه کشورهای غربی نظیر؛ انگلستان، کانادا، فرانسه، آلمان، اسپانیا و کشورهای دیگری چون؛ برزیل، اردن، ترکیه و یونان کمترین میزان نگرش مثبت به رئیس جمهور آمریکا را دارند (کمتر از ۲۰ درصد مردم در این کشورها به ترامپ نگاهی مثبت دارند وضعیتی که کاملا مشابه نگرش مردم این کشورها به جورج بوش پسر بوده است.

دکتر عبدالله مرادی   منبع: مرکز پژوهشی متن   پایان خبر/
۲۲ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۲
کد خبر: 4219

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 3 =