بازدارندگی که مهمترین استراتژی امنیتی اسرائیل محسوب میشود، اکنون به بزرگترین چالش آن تبدیل شده است. تا پیش از وقایع ۷ اکتبر ۲۰۲۳ مسئولان اسرائیل چنین تصور میکردند که حماس توانایی ایجاد مشکل امنیتی گسترده را ندارد و حزب الله نیز پیرو جنگ ۲۰۰۶ از توان نظامی سابق برخوردار نمیباشد اما وقایع یک سال اخیر دقیقا عکس این مسئله را نمایش داد. ضمن آنکه مقاومت اسلامی عراق و حوثیهای یمن نیز به صف گروههایی که به طور مستقیم بر علیه اسرائیل دست به عملیات نظامی میزنند اضافه شدند.
به طور قطع هیچ کس در سرزمینهای اشغالی تصور این که جمهوری اسلامی ایران به طور مستقیم و رو در رو اسرائیل را مورد حمله موشکی قرار دهد را نداشت اما این حملات در اوج درگیریهای امنیتی اسرائیل با گروههای مقاومت رخ داد تا برگ تازهای از مشکلات امنیتی را پیش روی اسرائیلیها ورق بزند.
در حالی که دو ماه از ترور اسماعیل هنیه در تهران میگذشت و اسرائیلیها بارها عنوان کرده بودند حملهای از سوی ایران صورت نخواهد گرفت و از حملات موشکی ماه آوریل به عنوان یک استثناء یاد میکردند، دقیقا در زمانی که ارتش اسرائیل در جبهه شمالی درگیر بود ایران حملاتی گسترده تر از ماه آوریل را صورت داد تا استراتژیستهای رژیم اسرائیل را به حالت سردرگمی فرو ببرد.
اسرائیلیها انتظار داشتند پس از حملات گسترده به غزه، قدرت آفندی حماس را نابود کنند اما این طور نشد. این مسئله در مورد حزب الله نیز صادق است و حتی بمباران شدید ضاحیه بیروت نیز توان آفندی حزب الله را از بین نبرده است. آنها به خوبی آموختهاند از چه راهی میتوانند به اسرائیل ضربه بزنند، ارسال پهپادهای تهاجمی، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک توسط حزب الله به مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی، هدف قرار دادن شهرهای نزدیک به نوار غزه به وسیله راکت توسط حماس، حملات غیر مترقبه و ناگهانی موشکی حوثیها به مراکز مهم اسرائیل و حملات ناگهانی و پیش بینی نشده مقاومت اسلامی عراق از جبهه شرق علیه نقاط حیاتی اسرائیل. در این میان ایران نیز عملا اثبات کرده هر زمان که بخواهد حملات گسترده موشکی را علیه مراکز نظامی اسرائیل انجام خواهد داد و حملات ماه آوریل یک استثناء نبوده است.
اما مسئله مهم تر این است که ایران و نیروهای مقاومت هر زمان که اراده میکنند اسرائیل را هدف قرار میدهند و آنها هستند که زمان و مکان حمله را مشخص میکنند. در مقابل، اسرائیل به طور رسمی تبدیل به نیرویی شده که فقط به واکنش میپردازد، واکنشهایش بازدارندگی ایجاد نمیکنند و صرفا به سیستم دفاع موشکی خود متکی هستند و در این شرایط سیستم دفاع موشکی برای نیروهای رژیم اسرائیل عملا از یک ابزار دفاعی به یک استراتژی دفاعی تبدیل شده است.
ضمن آنکه حمله موشکی وعده صادق دو ایران، دست رژیم اسرائیل را در بازی رسانهای نیز رو کرد و از عملیات جنگ روانی نتانیاهو جلوگیری نمود. نتانیاهو قصد داشت تا حملات ارتش خود به ضاحیه بیروت را به عنوان یک دستاورد گسترده جهت پوشاندن ضعفهای ارتش رژیم اسرائیل به نمایش عموم بگذارد و در این رابطه شاید هدف او در سیاست داخلی و کم کردن فشارهای عمومی بسیار پررنگ تر از سیاست منطقهای بود اما حملات موشکی ایران مجددا وی را در موضع ضعف قرار داد و نواقص دکترین جنگی و سیاستهای نظامی و منطقهای وی را برای عموم آشکار ساخت.
اکنون رژیم اسرائیل به جای تحمیل بازدارندگی به نیروهای مقاومت با جمعی از گروههای نظامی مقاومت رو به رو است که از لحاظ گستردگی جغرافیای نظامی دست بالا را دارند، زمان و منطقه عملیات را آنها مشخص میکنند، عملیاتهای از راه دور رژیم اسرائیل تاثیری بر قدرت آفندی آنها ندارد و در مواقع ضروری از حمایت جمهوری اسلامی ایران در قالب حملات گسترده موشکی رو در رو بهره مند هستند.
نظر شما