دکتر عباس زاده مشکینی در تحلیلی به بررسی آینده جریان اصولگرایی پرداخت که به صورت سلسله گزارشهایی در موسسه مطالعاتی تحریریه منتشر می شود.

تهران - تحریریه - جلسات مداومی با حضور صاحب نظران علوم سیاسی و روابط بین الملل برگزار می کنیم ، موضوع بحث دو جلسه اخیر " جریان اصولگرایی؛ مقتضیات زمان، الزامات آینده و بازسازی" بود و آقای دکتر شفیعی فر عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران تقبل زحمت نموده بحث نسبتا کامل و علمی پیرامون موضوع ارائه دادند خلاصه این مبحث را برای بهره برداری مخاطبین کانال به شرح ذیل تقدیم می کنیم. تغییرات و جابجایی گفتمانی؛ فرایند تاریخی، امکان و امتناع هرگونه تغییر و جابجایی گفتمانی در عرصۀ سیاسی، به گفتمان رقیب هم بستگی دارد و باید در جامعه پذیرفته شود و رقیب هم تمکین کند یا مجبور شود آن را بپذیرد. این وضعیت هم فقط در شرایطی ایجاد می شود که مسئله ای اجتماعی یا تحولاتی محیطی حادث شود. اما آیا در حال حاضر، زمان و شرایط جابجایی گفتمانی فراهم شده است؟ براساس تجربه ما در دو مقطع اوایل دهۀ 1360 و اواسط دهه 1370 شکل گیری و جابجایی گفتمانی داشتیم که شرایط و مقتضیات تغییر گفتمانی فراهم بوده است. در وایل دهه 1360 در جریان اختلاف نظر و چالش فکری برای نحوۀ عملیاتی کردن اسلام در عرصه حاکمیت سیاسی و کاربست فقه برای گره گشایی از مسائل حکومت و جامعه، دو گرایش درون نظام جمهوری اسلامی و جریان خط امام شکل گرفت که با تکیه بر فقه سنتی یا فقه پویا، می خواستند به این چالش فکری پاسخ دهند. فقه سنتی با تکیه بر احکام اولیه، عرصه مانور حکومت را در محدودۀ این احکام تعریف می کرد و فقه پویا با توجه به تحول زمانه و گذشت 1400 سال از ظهور اسلام و ....، احکام اولیه را کافی نمی دانست و با توسل به احکام ثانویه و احکام حکومتی به گره گشایی از مسائل جدید می پرداخت. کم کم این دو نظر فقهی در قالب دو جناح راست و چپ ظاهر شدند که مبتنی بر یک واقعیت اجتماعی بود؛ جناح چپ رویکرد چپ گرایانه و تمرکزگرای دولتی داشت و حاکمیت فراگیر دولت بر عرصۀ فرهنگ، سیاست و اقتصاد را برجسته می کرد. با توجه به منفوریت امریکا در ایران و جهان سوم و نیز تبلور تفکر مترقی جهانی در سوسیالیسم، جناح چپ نماد نوگرایی و توجه به شرایط زمانه بود. برعکس، جناح راست که اعتقاد به آزادی در عرصه اقتصادی و صرفاً نظارت دولت داشت و حاکمیت فراگیر دولت را برنمی تابید، با برچسب اسلام امریکایی (منفور بودن امریکا و سرمایه داری) و نماد تحجر تلقی می شد. تجربۀ ناموفق اقتصاد دولتی و تمرکزگرایی در دورۀ جنگ و آثار نامطلوب آن در جامعه و نیز فروپاشی شوروی موجب شد که جناح چپ (نمایندۀ خودخواندۀ نوگرایی) در مواجهه با این شرایط جدید، به بازسازی مبانی فکری خود پرداخت و پویایی فقه و لحاظ مقتضیات زمانه در فهم احکام را به منزلۀ پذیرش دموکراسی و توسعه سیاسی و گرایش به آزادسازی سیاسی (مکمل آزادسازی اقتصادی دولت سازندگی) قرار داد و مبتکر گفتمانی شد که بعد از انتخابات دوم خرداد 1376، به اصلاح طلبی معروف شد و مدعی اصلاح در نظام جمهوری اسلامی براساس شرایط متحول جهانی و بویژه موج سوم دموکراسی در جهان بود. در مقابل این روند که از نظر نیروهای ارزشی جامعه، نوعی تجدیدنظرطلبی در گفتمان مبنایی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و نظریه ولایت فقیه بود، اصول گرایی و تمسک به آرمانهای امام و انقلاب اسلامی برجسته شد و به عنوان رقیب گفتمانی اطلاح¬طلبی، کم کم در عرصۀ سیاسی کشور تثبیت شد و با کسب قدرت در انتخابات شوراهای اسلامی دورۀ دوم (اسفند 1381)، انتخابات مجلس هفتم (بهمن 1382) و انتخابات ریاست جمهوری 1384 به حاکمیت اصلاح طلبان خاتمه داد و حدود یک دهه در کشور صاحب هژمونی شد. ادامه دارد...
۷ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۵
کد خبر: 1169

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 3 =